خدايا! خداواندا! اول از تو مىخواهم كه اين بندهى گناهكار خودت را ببخش. كه اگر تو من را نبخشى و نيامرزى چه كسى مىخواهد ببخشد؟
خدايا! توفيقى عطا كن كه شكر تو بجاى آورم.
خدايا! عذرم را بپذير. بر افزونى خسرانم رحمت آور. و از بند سوزشهاى درون آزادم گردان.
خدايا! زبانم را به ذكر خود گويا گردان. و قلبم را بند به محبّت خود كن.
خداوندا! اى رحيم! اى حكيم! تو را شكر مىگويم، كه به منِ بىلياقت و بيچاره ى مانده در چاه آمال، توفيق حضور در كنار يارانت و مشتاقانت را دادى. و اين افتخار است براى من.
خدايا! موقعى كه تفكر مىكنم كه ماها را از مسير انسانهاى وابسته به دنيا جدا كردى، و لااقل اين انديشه را در درون ما ايجاد فرمودى كه برويم و در دفتر يارانت و در جمع عاشقان ثبت نام كنيم، دل خودم را و قلب خودم را در جايى ديگر مىبينم. روح حمد و ستايش در من اوج مىگيرد، ولى به زبانى بسته برخورد مىكنم. و با تمامى وجود مىگويم.
« كيف لى بتحصيل الشكر و شكرى اياك يفتقر الى الشكر»