دلتنگم و ديدار تو درمان من است
بي رنگ رخت زمانه زندان من است
بر هيچ دلي مبـاد و بر هيچ تني
آنچ از غم هجران تو بر جان من است
مولوي
خدايا!حال كه من در انجام مأموريتي الهي هستم، اميدوارم كه از گناهانم درگذري و چرا كه بنده ناتوان توام، خدايا! مرا از آبي پست كه شيره جان آدمي است آفريدي و بياراستي.
خدايا!پروردگارا! من در حياتم خدمتي به اسلام نكردهام، خدمت يا قدم و يا قلمي براي همميهنان و دوستانم انجام ندادهام، گناهان زيادي دارم، تا مرا نيامرزيدهاي از دنيا مبر!
بارالها! از تو ميخواهم كه عمر ناچيزم را به رهبر انقلاب، خميني كبيركه چشم ميليونها مستضعف و محروم به انتظار اوست، هديه كنم.
ايخداي بزرگ! اي ستار و اي ارحم الراحمين! ما را ببخش، بدليل نافرمانيهايي كه كرديم، به علت اينكه نعمتهاي زيادي نصيب ما كردهاي ولي ما شكر آن را بهجاي نياورديم. ما را ببخش بدين سبب كه در اكثر اوقات از تو غافل بودهايم. به دليل بياعتناييمان به احكام و دستورهاي ما را ببخش! و اينكهپاسدار واقعي براي انقلاب و آرمانهاي آن نبودهايم.
خداوندا!در حالي بهسوي تو ميشتابم كه نميدانم آيا اعمالم را قبول و دعايم را مستجاب خواهي كرد و مرا از بندگان لايق قرار خواهي داد يا نه؟
به كرم و بخششت اعتماد دارم و تو خود به توابين مژده بخشش دادهاي.
خداوندا! چنان نيرويي به ما عنايت فرما تا در هنگامي كه اسلحه دشمن سينههاي ما را ميدرد بهجاي آخ گفتن، شكر تو و نعماتت را به جا آوريم و به تو توكل نماييم.
حمد و سپاس خداي را كه ما در انتخاب اين راه ياري و توان داد.
خدايا!تو را به كرمت، به خليفه روي زمينت خميني كبير قسمت مي دهم كه از سر گناهان منِ حقير و عاجز درگذري، من به يگانگيات اعتراف دارم و صادقانه و از روي عشق به تو سر به سجده مي گذارم، مبادا از خود براني.
خدايا! اميدوارم كه مرا به درگاهت بپذيري و با شهداي صدر اسلام محشور كني!
ايپروردگار بخشنده و مهربان! روي به سوي تو آوردهام تا شايد گناهانم را ببخشايي و مرا از بندگان مخلص خودت قرار بدهي و مرا به خودم وامگذاري.
خداوندا!گرانبهاتر از خونم چيزي ندارم كه تقديم نمايم و اينك اگر تو بخواهي كه اين خونم و اين هم جان بيمقدار و ارزشم، كه تقديم به تو و هديه به اسلام ميكنم.
اي پروردگار بزرگ! اين بنده درمانده و ضعيف را كه بهسويت آمده، از درگاهت مران. گناهانم را بيامرز و از درگاهت نااميدم مكن!
خدايابسيار در تلاش بودهام تا براي تو باشم و براي تو بندهاي مخلص شوم، هرچندكه لطف تو شامل حالم بوده، ولي شرمسار و سرافكندهام و اميد بخشش دارم.
خدايا! از كثرت گناه چه كنيم، كه اگر تو گناهان ما را نبخشايي به كجا برويم و به چه كسي روي آوريم؟
خداياما كه تحمل درد در اعضاي بدن خود را نداريم، چگونه ميتوانيم عذاب تو را تحمل كنيم. حال كه همه ما بايد اين راه را برويم و بهسوي سرنوشت خويش بشتابيم، چه بهتر كه اين جان ناقابل را - كه جز آن چيز ديگري نداريم- در راه تو فدا كنيم.
بارخدايا!به روان محمد(ص) و آل محمد(ص) رحمت فرست و مرزهاي اسلام را از حمله دشمناندر پناه خود مصون بدار، مرزبانان را در ايفاي وظايفي كه بهعهده دارند، حمايت كن و عطايا و مواهب خود را درباره آنان تكميل فرما!
خداوندا!اين بنده حقير و ناچيز را جزو بندگاني قرار ده كه تو را يافتند، پس از شناخت، عاشق تو و در راهت فنا شدند و در آخرت، تو خونبهاي جنگجويي آنان راخواهي داد.
خداوندا! به جز اين خون ناقابل كه امانتي است نزد ما، چيز ديگري ندارم كه تقديم راهت كنم.
بارالها! اين خون ناقابل را از من قبول كن!
خداوندا!ميداني كه براي رضا و خشنودي تو به جبهه آمدهام، تا آن چه را كه با تو عهد بستهام به پيمان خويش وفا كنم. افتخار ميكنم اگر مرا به لقاي خود بپذيري و من در راه تو كشته شوم. با ارزشترين و شيرينترين لحظههاي زندگيرا پس از مشقتها و تحمل سختيهاي فراوان، نويد خوش و شيرين و لذتبخش ديدارت ميدانم.
خداوندا! تو بينياز از من و جهاد و ايمان من هستي و آن كه نيازمند محض است، من هستم.
خداوندا!به خواسته تو خشنودم و به فرمانت فرمانبردارم، اگر در راه دوستيات پارهپارهام كني، دلم به غير تو مايل نميشود، پس جهاد ناقابلم را بپذير.
خدايا! زندگي ما را زندگي محمد(ص) و خاندانش و مرگ ما را مرگ محمد(ص) و خاندانش قرار بده!
ايگشايشبخش دلهاي پرغم و اندوه و اي پناه بي پناهان! بار ديگر به درگاهت روي آورده و حيران و سرگردان به در خانهات آمدهام. نادم و پشيمان آمدهام، زيرا در امر اطاعت تو كوتاهي كرده و آن را سبك شمردم، به عصيان پرداختم و چنانكه بايد و شايد به طاعت تو قيام نكردم. نادم از اينكه از گناهان و معصيتها مرا نهي كردي و باز در آن اصرار كردم و ديگر اينكه نعمات بيشماري در اختيارم قرار دادي و من در شكر آنها كوتاهي كردم، تو خوبي را براي من خواستي ولي من به خودم ظلم كردم. مرا صدا زدي ولي از تو دور شدم.
بارخدايا!چقدر رحيمي، تو مرا به خود نزديك كرده و توبهام را پذيرفتي. خدايا! من پيش از اين به مكان مقدس جبهه كه از هر نقطهاي به تو نزديكتر است قدم نهادم و لبيك گفتم، ولي گويا آمدنام خالصانه نبود كه نپذيرفتي. خدايا! سوگند به نام پرشكوهت كه اين بار خالصانه روي به تو آوردهام، مرا بپذير. من بنده ضعيف و درمانده توام، همانگونه كه امر فرمودهاي براي برآورده شدنحوائج و رفع مشكلاتم به درگاهت دعا ميكنم و در حضورت به خاك ذلت ميافتم.
خدايا!ميدانم مرا دوست داري كه با وجود شكستن توبهام باز مرا پذيرفتي و به من لطف كردي كه بار ديگر به اين مكان روي آورم، تو زبانم را به حمد و ثناي خودو باطنم را به دوستيات آشنا و مرا در راهي كه در پيش داشتم ثابت قدم كردهاي. تو را شكر ميگويم كه به من توفيق نيكوكاري و در عمل صالح، تو پايداري بخشيدي. اگر ميخواستي استحقاق اين را داشتم كه عذابم كني و به كيفر گناهان زشتم برساني، اما اين كه از تمامي تقصيرات و لغزشهايم درگذشتياز رحمت بيمنتهاي توست.
خدايا!ما را دلباخته خود كن و ما را نزد خود ببر. خدايا تو را ميپرستم نه به آرزوي بهشت و نه ترس از جهنم، تو را ميپرستم چون كه لايق پرستش هستي.
خدايا! دوست دارم كه در سراي ابدي همنشين ائمه اطهار(ع) باشم و دوست دارم در آخرين لحظات شهادت، مهدي(عج) را ديدار كنم.
خدايا! اميدوارم كه لايق شهادت باشم و مرا به درجه والاي شهادت كه درجهاي بالاتر از آن نميدانم نائل فرمايي!
به نام خدايي كه جان را براي جانان آفريد.
ايپروردگار مهربان! تو خود شاهدي كه ما براي چه پا به ميدان گذاشتهايم و چگونه رضاي تو را ميطلبيم. چگونه راه پيغمبر(ص) و امام حسين (ع) را مي پيماييم. چگونه همانند امام جان ميدهيم و سر ميدهيم، پس از گناهان بيشمار من كه قادر به شمارش آنها نيستيم درگذر و ما را ببخش و بيامرز!
ايپروردگار بزرگ! كه ما را آفريدهاي و در ما روح خود را دميدهاي تا انسانيبا شرافت باشيم و با پيروي از عقل و شرع بتوانيم در ارض الهي سفر كنيم و با عقل خود بتوانيم به اسارت خود پي ببريم.
خدايا! از تو ميخواهم، اين حركت را كه بهسويت شروع كردهام با همه گناهانم مورد عفو و قبول درگاهت بفرمايي!
اي پروردگار رحمان و رحيم! با بزرگيات مرا از آتش دوزخ نجات ده، كه اين جسم ضعيف تحمل آتش جهنم را ندارد.
اي آفريدگار من! به بزرگيات قسم ميدهم كه مرا از انسانهايي كه با ائمه اطهار(ع) و پيامبر(ص) خود ملاقات ميكنند، قرار بدهي.
پروردگارا! مرا ببخش! خدايا! من به خود ميبالم كه سرباز اسلام هستم و سرباز امام زمان(عج) و در بسيج حكومت اسلامي خدمتگزارم.
آفريدگارا! مرگ مرا شهادت در راه خودت و براي ياري اسلام و مسلمين قرار بده!
خدايا! مرا براي به اهتزار درآوردن پرچم امام زمان(عج) و رهبر جهان ياري فرما!
خدايا! نام مرا در فهرست شهداي صدر اسلام ثبت نما!
افسوسكه يك جان بيشتر نداشته كه در راه نائب امام زمان(عج) كه راه اسلام، راه برپا شدن حق و عدالت است كه راه ياري كردن اسلام و مسلمين است هديه كنم.
پروردگارا!اينك براي رضاي تو و به امر خليفه برحق تو كه نائب امام زمان(عج) است، قدمدر صحنه جهاد عليه كفر گذاشته، بدان اميدوارم كه مرا به شهادت برساني تا شايد كفارهاي براي گناهان و اداي ديني در قبال جمهوري اسلامي باشد و يا مرا بيامرزي و توبهام را بپذيري كه در هر حال به تو نيازمندم.
خداوندا!به محمدت(ص) و به حسين(ع) مظلومت و خميني امت سوگند، كه گرانبهاتر از خونممتاعي ندارم كه بدهم و اينك اين خون من اين هم جان بيارزشم تقديم به تو وهديه به روح تو، خميني كبير!
خدايا!من به آتش گناهانم سوختهام و ديگران را نيز سوزاندهام، آنان كه اكنون مجال دسترسي به ايشان بر من نيست، از ايشان حلاليت ميطلبم و رضايتشان را ميخواهم و كساني كه در قيد حيات هستند، از همه آنان معذرت ميخواهم.
يارب! اينان را از مواهب، آنقدر عطا كن كه خشنود شوند و سياهيهاي مظالم مرا از ياد ببرند، تو قادري و هرطور كه بخواهي ميتواني انجام دهي.
خداوندا!من از سيطره شيطان رها شده و به درگاه تو آمدهام، و مهماني ضعيف و ناتوانهستم تو خود فرمودهاي كه سائل و محتاجي را دست خالي باز نميگرداني. من سائلي ناتوان هستم، پس مرا جز با برآوردن نيازهايم بازمگردان و گردن ما را از زنجيرهاي آتش باز كن
اي مهربان ترين مهربانان!
خداوندا!شهادت ميدهم كه آن كس كه در اين عالم باقي است، تو هستي و شهادت ميدهم كه محمد(ص) رسول ا... و دوازده امام و نايب برحقشان خميني فرستاده تو هستند، خدايا مرا ببخش از اينكه نتوانستم برايت بنده اي مفيد باشم.
خدايمن! بندهاي نفساني را از پاهايم باز كن تا بهتر بتوانم تو را بشناسم و به سويات اوج بگيرم. خدايا! به علي اصغر(ع) و علي اكبر(ع) صحراي كربلا سوگندتميدهم كه مرگ در رختخواب را نصيبم نكني.
اي خداي بزرگ! از تو ميخواهم هر زمان كه صلاح دانستي شهادت را نصيبم كني!