تورا ناراحت ميكند خداوندفرمود هر وقت بنده اي با من سخن ميگويدچنان به حرفهاي او گوش ميدهم كه گويي به جز او بنده اي ندارم ولي او چنان سخن ميگويدانگار من خداي همه هستم الا او
خدايا!حال كه من در انجام مأموريتي الهي هستم، اميدوارم كه از گناهانم درگذري و چرا كه بنده ناتوان توام، خدايا! مرا از آبي پست كه شيره جان آدمي است آفريدي و بياراستي.
خدايا!پروردگارا! من در حياتم خدمتي به اسلام نكردهام، خدمت يا قدم و يا قلمي براي همميهنان و دوستانم انجام ندادهام، گناهان زيادي دارم، تا مرا نيامرزيدهاي از دنيا مبر!
بارالها! از تو ميخواهم كه عمر ناچيزم را به رهبر انقلاب، خميني كبيركه چشم ميليونها مستضعف و محروم به انتظار اوست، هديه كنم.
ايخداي بزرگ! اي ستار و اي ارحم الراحمين! ما را ببخش، بدليل نافرمانيهايي كه كرديم، به علت اينكه نعمتهاي زيادي نصيب ما كردهاي ولي ما شكر آن را بهجاي نياورديم. ما را ببخش بدين سبب كه در اكثر اوقات از تو غافل بودهايم. به دليل بياعتناييمان به احكام و دستورهاي ما را ببخش! و اينكهپاسدار واقعي براي انقلاب و آرمانهاي آن نبودهايم.
خداوندا!در حالي بهسوي تو ميشتابم كه نميدانم آيا اعمالم را قبول و دعايم را مستجاب خواهي كرد و مرا از بندگان لايق قرار خواهي داد يا نه؟
به كرم و بخششت اعتماد دارم و تو خود به توابين مژده بخشش دادهاي.
خداوندا! چنان نيرويي به ما عنايت فرما تا در هنگامي كه اسلحه دشمن سينههاي ما را ميدرد بهجاي آخ گفتن، شكر تو و نعماتت را به جا آوريم و به تو توكل نماييم.
حمد و سپاس خداي را كه ما در انتخاب اين راه ياري و توان داد.
خدايا!تو را به كرمت، به خليفه روي زمينت خميني كبير قسمت مي دهم كه از سر گناهان منِ حقير و عاجز درگذري، من به يگانگيات اعتراف دارم و صادقانه و از روي عشق به تو سر به سجده مي گذارم، مبادا از خود براني.
خدايا! اميدوارم كه مرا به درگاهت بپذيري و با شهداي صدر اسلام محشور كني!
ايپروردگار بخشنده و مهربان! روي به سوي تو آوردهام تا شايد گناهانم را ببخشايي و مرا از بندگان مخلص خودت قرار بدهي و مرا به خودم وامگذاري.
خداوندا!گرانبهاتر از خونم چيزي ندارم كه تقديم نمايم و اينك اگر تو بخواهي كه اين خونم و اين هم جان بيمقدار و ارزشم، كه تقديم به تو و هديه به اسلام ميكنم.
اي پروردگار بزرگ! اين بنده درمانده و ضعيف را كه بهسويت آمده، از درگاهت مران. گناهانم را بيامرز و از درگاهت نااميدم مكن!
خدايابسيار در تلاش بودهام تا براي تو باشم و براي تو بندهاي مخلص شوم، هرچندكه لطف تو شامل حالم بوده، ولي شرمسار و سرافكندهام و اميد بخشش دارم.
خدايا! از كثرت گناه چه كنيم، كه اگر تو گناهان ما را نبخشايي به كجا برويم و به چه كسي روي آوريم؟
خداياما كه تحمل درد در اعضاي بدن خود را نداريم، چگونه ميتوانيم عذاب تو را تحمل كنيم. حال كه همه ما بايد اين راه را برويم و بهسوي سرنوشت خويش بشتابيم، چه بهتر كه اين جان ناقابل را - كه جز آن چيز ديگري نداريم- در راه تو فدا كنيم.
بارخدايا!به روان محمد(ص) و آل محمد(ص) رحمت فرست و مرزهاي اسلام را از حمله دشمناندر پناه خود مصون بدار، مرزبانان را در ايفاي وظايفي كه بهعهده دارند، حمايت كن و عطايا و مواهب خود را درباره آنان تكميل فرما!
خداوندا!اين بنده حقير و ناچيز را جزو بندگاني قرار ده كه تو را يافتند، پس از شناخت، عاشق تو و در راهت فنا شدند و در آخرت، تو خونبهاي جنگجويي آنان راخواهي داد.
خداوندا! به جز اين خون ناقابل كه امانتي است نزد ما، چيز ديگري ندارم كه تقديم راهت كنم.
بارالها! اين خون ناقابل را از من قبول كن!
خداوندا!ميداني كه براي رضا و خشنودي تو به جبهه آمدهام، تا آن چه را كه با تو عهد بستهام به پيمان خويش وفا كنم. افتخار ميكنم اگر مرا به لقاي خود بپذيري و من در راه تو كشته شوم. با ارزشترين و شيرينترين لحظههاي زندگيرا پس از مشقتها و تحمل سختيهاي فراوان، نويد خوش و شيرين و لذتبخش ديدارت ميدانم.
خداوندا! تو بينياز از من و جهاد و ايمان من هستي و آن كه نيازمند محض است، من هستم.
خداوندا!به خواسته تو خشنودم و به فرمانت فرمانبردارم، اگر در راه دوستيات پارهپارهام كني، دلم به غير تو مايل نميشود، پس جهاد ناقابلم را بپذير.
خدايا! زندگي ما را زندگي محمد(ص) و خاندانش و مرگ ما را مرگ محمد(ص) و خاندانش قرار بده!
ايگشايشبخش دلهاي پرغم و اندوه و اي پناه بي پناهان! بار ديگر به درگاهت روي آورده و حيران و سرگردان به در خانهات آمدهام. نادم و پشيمان آمدهام، زيرا در امر اطاعت تو كوتاهي كرده و آن را سبك شمردم، به عصيان پرداختم و چنانكه بايد و شايد به طاعت تو قيام نكردم. نادم از اينكه از گناهان و معصيتها مرا نهي كردي و باز در آن اصرار كردم و ديگر اينكه نعمات بيشماري در اختيارم قرار دادي و من در شكر آنها كوتاهي كردم، تو خوبي را براي من خواستي ولي من به خودم ظلم كردم. مرا صدا زدي ولي از تو دور شدم.
بارخدايا!چقدر رحيمي، تو مرا به خود نزديك كرده و توبهام را پذيرفتي. خدايا! من پيش از اين به مكان مقدس جبهه كه از هر نقطهاي به تو نزديكتر است قدم نهادم و لبيك گفتم، ولي گويا آمدنام خالصانه نبود كه نپذيرفتي. خدايا! سوگند به نام پرشكوهت كه اين بار خالصانه روي به تو آوردهام، مرا بپذير. من بنده ضعيف و درمانده توام، همانگونه كه امر فرمودهاي براي برآورده شدنحوائج و رفع مشكلاتم به درگاهت دعا ميكنم و در حضورت به خاك ذلت ميافتم.
خدايا!ميدانم مرا دوست داري كه با وجود شكستن توبهام باز مرا پذيرفتي و به من لطف كردي كه بار ديگر به اين مكان روي آورم، تو زبانم را به حمد و ثناي خودو باطنم را به دوستيات آشنا و مرا در راهي كه در پيش داشتم ثابت قدم كردهاي. تو را شكر ميگويم كه به من توفيق نيكوكاري و در عمل صالح، تو پايداري بخشيدي. اگر ميخواستي استحقاق اين را داشتم كه عذابم كني و به كيفر گناهان زشتم برساني، اما اين كه از تمامي تقصيرات و لغزشهايم درگذشتياز رحمت بيمنتهاي توست.
خدايا!ما را دلباخته خود كن و ما را نزد خود ببر. خدايا تو را ميپرستم نه به آرزوي بهشت و نه ترس از جهنم، تو را ميپرستم چون كه لايق پرستش هستي.
خدايا! دوست دارم كه در سراي ابدي همنشين ائمه اطهار(ع) باشم و دوست دارم در آخرين لحظات شهادت، مهدي(عج) را ديدار كنم.
خدايا! اميدوارم كه لايق شهادت باشم و مرا به درجه والاي شهادت كه درجهاي بالاتر از آن نميدانم نائل فرمايي!
به نام خدايي كه جان را براي جانان آفريد.
ايپروردگار مهربان! تو خود شاهدي كه ما براي چه پا به ميدان گذاشتهايم و چگونه رضاي تو را ميطلبيم. چگونه راه پيغمبر(ص) و امام حسين (ع) را مي پيماييم. چگونه همانند امام جان ميدهيم و سر ميدهيم، پس از گناهان بيشمار من كه قادر به شمارش آنها نيستيم درگذر و ما را ببخش و بيامرز!
ايپروردگار بزرگ! كه ما را آفريدهاي و در ما روح خود را دميدهاي تا انسانيبا شرافت باشيم و با پيروي از عقل و شرع بتوانيم در ارض الهي سفر كنيم و با عقل خود بتوانيم به اسارت خود پي ببريم.
خدايا! از تو ميخواهم، اين حركت را كه بهسويت شروع كردهام با همه گناهانم مورد عفو و قبول درگاهت بفرمايي!
اي پروردگار رحمان و رحيم! با بزرگيات مرا از آتش دوزخ نجات ده، كه اين جسم ضعيف تحمل آتش جهنم را ندارد.
اي آفريدگار من! به بزرگيات قسم ميدهم كه مرا از انسانهايي كه با ائمه اطهار(ع) و پيامبر(ص) خود ملاقات ميكنند، قرار بدهي.
پروردگارا! مرا ببخش! خدايا! من به خود ميبالم كه سرباز اسلام هستم و سرباز امام زمان(عج) و در بسيج حكومت اسلامي خدمتگزارم.
آفريدگارا! مرگ مرا شهادت در راه خودت و براي ياري اسلام و مسلمين قرار بده!
خدايا! مرا براي به اهتزار درآوردن پرچم امام زمان(عج) و رهبر جهان ياري فرما!
خدايا! نام مرا در فهرست شهداي صدر اسلام ثبت نما!
افسوسكه يك جان بيشتر نداشته كه در راه نائب امام زمان(عج) كه راه اسلام، راه برپا شدن حق و عدالت است كه راه ياري كردن اسلام و مسلمين است هديه كنم.
پروردگارا!اينك براي رضاي تو و به امر خليفه برحق تو كه نائب امام زمان(عج) است، قدمدر صحنه جهاد عليه كفر گذاشته، بدان اميدوارم كه مرا به شهادت برساني تا شايد كفارهاي براي گناهان و اداي ديني در قبال جمهوري اسلامي باشد و يا مرا بيامرزي و توبهام را بپذيري كه در هر حال به تو نيازمندم.
خداوندا!به محمدت(ص) و به حسين(ع) مظلومت و خميني امت سوگند، كه گرانبهاتر از خونممتاعي ندارم كه بدهم و اينك اين خون من اين هم جان بيارزشم تقديم به تو وهديه به روح تو، خميني كبير!
خدايا!من به آتش گناهانم سوختهام و ديگران را نيز سوزاندهام، آنان كه اكنون مجال دسترسي به ايشان بر من نيست، از ايشان حلاليت ميطلبم و رضايتشان را ميخواهم و كساني كه در قيد حيات هستند، از همه آنان معذرت ميخواهم.
يارب! اينان را از مواهب، آنقدر عطا كن كه خشنود شوند و سياهيهاي مظالم مرا از ياد ببرند، تو قادري و هرطور كه بخواهي ميتواني انجام دهي.
خداوندا!من از سيطره شيطان رها شده و به درگاه تو آمدهام، و مهماني ضعيف و ناتوانهستم تو خود فرمودهاي كه سائل و محتاجي را دست خالي باز نميگرداني. من سائلي ناتوان هستم، پس مرا جز با برآوردن نيازهايم بازمگردان و گردن ما را از زنجيرهاي آتش باز كن
اي مهربان ترين مهربانان!
خداوندا!شهادت ميدهم كه آن كس كه در اين عالم باقي است، تو هستي و شهادت ميدهم كه محمد(ص) رسول ا... و دوازده امام و نايب برحقشان خميني فرستاده تو هستند، خدايا مرا ببخش از اينكه نتوانستم برايت بنده اي مفيد باشم.
خدايمن! بندهاي نفساني را از پاهايم باز كن تا بهتر بتوانم تو را بشناسم و به سويات اوج بگيرم. خدايا! به علي اصغر(ع) و علي اكبر(ع) صحراي كربلا سوگندتميدهم كه مرگ در رختخواب را نصيبم نكني.
اي خداي بزرگ! از تو ميخواهم هر زمان كه صلاح دانستي شهادت را نصيبم كني!
ازهر سوي مناجات و از هر گوشه نجواي عاشقان ميآيد، گويي همگان راه را يافتهو گويا همگان طريق رسيدن به محبوب و جوار حق را يافته و گويي به وصال محبوب خويش نيز نائل شدهاند. در چنين لحظاتي كه همه بهسوي خداي خود قدم ميگذارند و راه سعادت را پيش ميگيرند، من نيز چنين كرده و پا به جبهه نبرد حق عليه باطل ميگذارم، شايد در اين سفر كه با كبوتران و همسفران عاشق همراه شدم، خداوند توفيق دهد و بتوانم در خود تحولي بهوجود آورم و ازاين راه موجبات رضايت او را فراهم آورم.
اينرا خوب ميدانم كه اين راه را با آزادي و آگاهي انتخاب كردهام و خدايا! تو بهتر از هر كسي ميداني كه هدفي جز رضاي تو و انجام وظيفه ندارم. پس خداوندا! ايمان و اخلاصي به من عنايت فرما تا در اين راه ثابتقدم و استوارباشم!
خدايا!من همان بنده گناهكاري هستم كه به خود ستم كردهام و رو به درگاه تو آوردهام. تو بخشاينده هستي، شايد عفو كني و شهادت را نصيبم فرمايي تا بتوانم شاهد و گواهي راستين در حيات جاويد تو براي ظلم و ستمهايي كه به مظلومان، محرومان و مستضعفان روا داشتهاند باشم.
ايخداي بزرگ! من در اينجا با تو پيمان خون مي بندم، چون سرمايه ديگري را سراغ ندارم كه از جانم با ارزشتر باشد كه بتوانم آن را در راه تو هديه كنم.
عاجزانه از درگاه احديت ميخواهم كه در راه پر رهرو الهي كه دين مبين اسلام و قرآن است، يك لحظه مرا به خود وامگذاري!
باكولهبار گناه و با سيمايي زرد و ملول به راه افتادم تا هماهنگ با آهنگي شوم كه مي رفت «آنجا»يي كه اينجا نيست، جلودار اين گروه انساني كه تاريخ درانتظار اوست، مخصوصاً قرن ما كه با « قدرت صنعت» و « ايجاد توليد» توان كنترل خويش را از دست داد.
آيااو چه كسي بود؟ او آن بود كه آنچه خوبان داشتند، تنها داشت و من به كف هيچنداشتم، جز قلبي محجوب، عقلي معيوب، هوايي غالب، طاعتي قليل و معصيتي كثير، به دلم آهي بود كه به آن ابراز شخصيت كردم. شخصيتي كه صورت تكامل يافته آن شهادت است. گفتم به دلم آهي بود، آه مظلوم تاريخ، آه شوكران و نوشانيدن سقراط، اينها ضربه روحي بزرگي است كه بستهبند وراثت نيست و ريشه در تاريخ دارد، در كربلا، در ماوراء طبيعت و اينها را به شهادت، تاريخ شهادت به من فهماند و آن آهنگ، آن گروه رفتند و من نرفتم، شايد نتوانم بروم، چون كه پابسته و زنجير هواها بودم، ولي اكنون به ايثار ميانديشم نه انحصار در حصار ابصار.
پروردگارا!دوست دارم كه گمنام در اين دنيا باشم و كسي از هويت من باخبر نباشد. الهي!دوست دارم چون ستارهاي در اوج آسمان شب بتابم ولي كسي مرا مشاهده نكند. دوست دارم راه طوفاني شود و جسم و جان فداي تو كنم و خون من چون چشمهاي جوشان شود و درخت نوبنياد انقلاب اسلامي را آبياري كند، ولي كسي از وجود آنباخبر نباشد.
پروردگارا!دوست دارم كه در راه معشوق جسم من تكهتكه شود و هر تكه به افقهاي دور پرتاب شود و كسي از آن بويي نبرد. دوست دارم كه مملو از عشق شوم، آن هم عشقبه معشوق، دوست دارم در عشق بسوزم ولي كسي مرا نبيند و پاي سوختن، شكر نعمات تو را بهجاي آوردم و به تو توكل كنم.
خدايا!چگونه وصيت نامهام را شروع كنم در حالي كه سراپا گناه و معصيت و سراپا نقص و نافرمانيام؟ گرچه از لطف و رحمت و بخشش تو نااميد نيستم ولي ميترسمكه نيامرزيده از دنيا بروم. ميترسم رفتنم خالص براي تو نباشد و پذيرفتهيدرگاهت نشوم، هيهات كه نفهميدم، خون بايد ميشدي و در رگهايم جريان مييافتي و سلولهايم خدا خدا ميگفت. چقدر لذتبخش است انسان آماده براي ديدار پروردگارش باشد.
خدايا!سراپا گناهم و از درگاهت طلب بخشايش و عفو و در آخر عمر، توبه و اظهار پشيماني از كارهاي گذشته ميكنم. از تو ميخواهم با اين بنده گنهكار از روي احسان و فضل و لطف خود رفتار كني نه از روي عدل!
بارخدايا! شاهد باش كه تو را به يگانگي ميستايم و به عدالت و معاد تو ايمان دارم.
خدايا! شاهد باش كه من آگاهانه، به عشق تو و براي رضاي تو به جبهه آمدهام و به هر سرنوشتي كه دچار شوم، به رضاي تو راضي هستم.
بارخدايا! شاهدي كه من به نايب مهدي(عج) لبيك گفتم، پس مرا به آرزويم برسان!
خدايا! خودت شاهد باش كه من جز براي رضاي تو گام برنداشتهام و جز دين تو، دين ديگري اختيار نكردهام.
خدايا! من به وحدانيت تو اعتقاد داشته و دارم و در راهت بدون هيچگونه خودنمايي گام برداشتهام.
خدايا! كاش صد جان داشتم و در راهت نثار ميكردم، اما حيف كه بيش از يك جان ندارم، و راضيام به رضايت!
ايپناه بيپناهان! اي محبوب و معبود من! تو را آن چنان كه هستي، همان گونه كه سزاوار آني ستايش ميكنم تا نيك بخت شوم و با شهدايي كه در راه رضاي تو وخشنودي تو فدا شدهاند همراه و همخانه شوم.
اكنون كه خداوند تبارك و تعالي اين سعادت را نصيب بنده حقير خود كردهاست، سپاسگزارم.
خدايا! مرا با قدم صدق به دنيا آورده اي، با قدم صدق از اين دنيا خارج كن!
خداوندا!شهادت، منتهاي آرزوي من است، زيرا در شهادت سعادت است، سعادتي كه هدف ما در آن متجلي شدهاست، هدف ما يعني ديدار تو اي معبودم! اي هستيبخش، اميدوارم كه لايق شهادت باشم!
بارالها!دوست دارم تنها با تو ملاقات كنم و دوست دارم در صحراي گرم خوزستان در نيمههاي شب ظلماني با دلي روشن، با قلبي پاك و زلال، زلالتر از هر چشمه، آكنده از خلوص خدا، خويش را از اعمال وجودت درك و سفري طولاني آغاز كنم؛ سفري كه با آگاهي، تمام خطراتش را با جان و دل پذيرفتم. دلم از زندگي پست وكوتاه دنيا گرفتهاست و شيرينيهاي دنيا را همچون سرابي ميبينم.
خدايا! تو قادري كه دريابي و نجاتم دهي. خدايا بهسوي تو ميآيم تا مرا از اين مرداب پست بهسوي ابديت سوق دهي.
خدايا!قرباني كوچكي هستم در مقابل عظمت و بزرگيات، از لطف و كرمت مرا بپذير. مناين جسم خونينام را در راه تو فدا ميكنم و ميخواهم پيكرم پارهپاره شود، زيرا شرم دارم كه در محضر حسين(ع) با بدني سالم حاضر شوم.
بارخدايا! ما همه از تو طلب بخشايش ميكنيم. خدايا! از تو ميخواهيم كه دعاي اين مردم حزب ا... را اجابت كني و هرچه زودتر جنگ را به نفع مسلمين تمام فرمايي!
خدايا! ما را به راه راست، راهي كه خود فرمودهاي هدايت كن.
خدايا! از تو ميخواهم كه مرگم را شهادت در راه خودت قرار بدهي!
ايخداي بزرگ و اي معبود دلها! اي پناه بي پناهان و اي ياور مستضعفان و دشمن مستكبران! اينك مرا درياب و از اين دنياي فاني نجاتم ده كه جز گناه و معصيتچيز ديگري ندارم!
خدايا!با ياد تو در راه آرمانهاي مقدس الهي با قلبي شكسته، قدم گذاشتهام و به ميدان نبرد آمدهام تا به عنوان يك انسان مسئول، توانستهباشم به وظيفه شرعي خود در اين برهه از زمان عمل كرده و در روز قيامت بتوانم در پيشگاه توبگويم كه روزي در راه آرمانهاي الهيام به ميدان نبرد اعزام شتافتهام.
خدايا!اي خالق من! در لحظات وداع به سر ميبرم. لحظات خداحافظي با دوستان همرزمم، لحظات خداحافظي با اين دنيا. اي معبود در اين لحظات جز طلب آمرزش گناهان چيزي ندارم، فقط از تو ميخواهم گناهانم را ببخشايي!
خدايا!اگر لياقت شهادت يعني همان راه سرخ مردان پاك و مجاهدان في سبيل ا... را
دارم به اين درجه نائلم فرما، چون ميدانم خوابيدن در رختخوابِ عافيت،
برايم ننگ و مردن در آن بسي ننگآورتر است.
خدايا!تو شاهدي كه از روزي كه خود را شناختم، تو را نيز شناختم و از روزي كه تو را شناختم بهسويت شتافتم و تا آنجا كه برايم امكان داشت در راه تو كوشيدم.
خدايا!اي معبود و معشوق و همهي كس و كارم! نميدانم در برابر عظمت تو چگونه ستايشت كنم، ولي همين قدر ميدانم كه هر كس عاشقت شده، دست از همه چيز شستهو بهسوي تو شتافته و اين را به خوبي در خود احساس كرده و ميكنم.
خدايا!خودت ميداني از بدحاليام آگهي و خودت ميداني كه وجودم پر و قلبم سياه از گناه است. خدايا خودت ميداني كه غرق در معصيت هستم. خدايا! خودت رحم كن، مرا از اين گرداب گناه و معصيت كه خود با دستهاي گنهكارم درست كردهام نجات ده.
خالقا! نكند فرداي قيامت نامه اعمال اين بنده حقيرت را به دست چپش بدهي و او را روانه جهنم كني. رحيما! آن وقت اين بنده چه كند؟
معبودا!نكند در فرداي قيامت اين بنده ضعيف و ذليل خودت را رو در روي آتش قرار بدهي. بارالها! اين بنده حقير تو به غير از تو به چه كسي پناه ببرد؟ خدايا!در طول زندگي از دستورهاي تو سرپيچي كردهام و به دستورهاي كتابت عمل نكردهام و به گفتههاي انبياء و ائمه اطهار گوش ندادهام و هوا و هوسهاي دنيا مرا فريب داده است.
خدايا!در اين لحظات حساس زندگي خود رو به سوي تو ميآورم. غفورا! مرا از درگاهت مأيوس برمگردان. رحمانا! به خاطر تمام گناهان و خطاهاي خود از تو معذرت ميخواهم.
عظيما!تو خودت ميداني كه از لحاظ معنوي و تقوا فقير و بيچيزم و ياراي سخن گفتنبا تو در من نيست. خدايا! خودت از باطن من باخبري و همه چيز را ميداني. تو بزرگواري، افسوس ميخورم كه چرا عمر خود را به عبادت و فرمانبرداري از تو سپري نكردهام.
خدايا! پدر و مادرم را ببخش و آنان را از من راضي بگردان! يا ارحم الراحمين
بهخدا سوگند با اطمينان و يقيني كه به پروردگار خويش يافتهام اگر يكه و تنها با دشمنان بزدل، نامرد و فريبخورده اسلام روبرو شوم و آنها سراسر جبههها را فرا گرفته باشند، باكي به دل راه نداده و از آنان نميهراسم.
مندر حالي كه آنان را در ظلمات خويش غرقاند بر هدايت خويش بينا هستم و آرزومند ديدار پروردگاري كه به او اطمينان و يقين يافتهام، هستم و بيصبرانه پاداش نيكويي او را به چشم ميدارم.
منبه ياري خداوند متعال و همدستي و ياري شما ملت كفر ستيز و شهيدپرور به پيش و با كمال ميل شهادت را كه خط سرخ آل محمد(ص) و علي(ع) است، پذيرفتم و خدا با بردباران است.
خدايا! به من كمك كن كه لياقت شهادت را در راهت پيدا كنم.
به نام خدا، به نام او كه همه چيزم اوست و زندگي از آن اوست و زنده با اوييم.
بهنام آن كه از اويم، بودنم از اوست و رفتنم از اوست، يادم از اوست و جانم از اوست، معشوقم اوست و معبودم اوست، مقصودم اوست و اميدم اوست.
بارخدايا! تا اين بنده حقير و گناهكارت را تا نيامرزيدي از دنيا مبر!
معبودا!من را مسلمان و متقي از دنيا ببر، كه اگر رحمت تو شامل حال من نشود، بدبختي به من روي ميآورد، زيرا من گناهان زيادي مرتكب شدهام.
بارخدايا! من در آن هنگام احساس سعادت واقعي مينمايم كه بهسوي معبود و هدفم پر بكشم هرچند كه لايق شهادت نيستم.
خدايرا سپاسگزارم كه بر ما منت نهاد و اين نعمت عظيم را به ما عطا كرد تا بتوانيم از سربازان امام زمان(عج) و ياران امام خميني باشيم. خداوند عزيز ومنان را شكر ميگزاريم كه بر ما منت گذاشت و ما را در زمره شهيدان قرار داد. خداوند عزيز و قادر را حمد ميكنم كه اين لياقت را به ما داد كه قرباني براي او باشيم. خداوند را سپاس، كه توانستيم خون ناقابل خدادادي را هديه خودش كنيم. چگونه شكر اين همه لطف را بگزاريم كه شكرگزاري هم از آن اوست و اسباب آن را خود فراهم كردهاست.
خداوندرا شكرگزارم كه فقط به كمك و خواست او تا حدي توانستم خود را بشناسم و در حد خودم خدا را بشناسم و عبوديت او را بهجاي بياورم.
خدايا! اينك كه اين بنده حقير در راه تو به جهاد برخاسته است و براي رضاي تو و براي حفظ كتاب و دين تو عليه دشمن اسلام به قيام برخاسته¬است، اميدوارم كه اين جان ناقابل را پذيرا باشي.
خداوندا!تو شاهدي كه من جز جان و خوني كه در بدن من جاري است، چيز مهمتر نداشتم كه در راه تو هديه كنم، اين بهترين چيزي است كه من در دنياي مادي داشتم و اينك براي رضاي تو، هديه به قرآن و خون شهيدان كردهام.
خدايا! من بنده گنهكار بودم و در دنيا كاري جز گناه انجام ندادهام، اميدوارم كه به عظمت و مهرباني خودت مرا ببخشايي!
خداوندا! خودت گواه هستي كه براي هر فرد مهمترين چيز جان است، پس من هم مهمترين دارايي خودم را براي تو دادهام.
اي خداوند توانا! از اينكه مرا سعادت آن بخشيدهاي كه در راهت قدم بردارم هزاران بار سلامت ميگويم.
خدايا! با تار و پود وجودم از تو ميخواهم كه سعادت شهادت در راهت را به من عطا كني!
ايخداي مهربان! من با قلبي مملو از عشق و مهر به تو روانه جبهه شدهام، از تو عاجزانه ميطلبم كه مرگ مرا شهادت در راه خويش قرار بدهي!
ايخداي مهربان! در حالي كه غرق در گناهم به تو روي آوردهام، از تو ميخواهممرا بازيابي و قدمي كه در راهت برداشتهام در پرونده اعمال خير ثبت و ضبط نمايي!
بارپروردگارا! از درگاهت ميطلبم مرا ياري كني تا در زمان شهادت جز نام تو و شهادت بر رسولت، كلمات ديگري جز اينكه تو دوست داري بر زبان نياورم.
بارالها!معبودا! من ضعيف دوست دارم، چشمهايم را در راهت از دست بدهم و دستهايم قطع و قلبم آماج گلولهها قرار گيرد، تا با بانگ جاودان الله اكبر، دل دشمنبلرزد و سرانجام، شهادت و مرگ جاوداني نصيبم شود!
پروردگارا!بر محمد و آلش درود فرست و ما را در راه كسب قطرهاي از درياي علم آنان كهآن هم قطرهاي از درياي علم توست، توفيق عنايت فرما و ما را از ظلمات جهل رهايي ده و بهسوي نور هجرت ده كه ظلمت و جهالت بس گمراهكننده و نابودكننده است.
پروردگارا!بر محمد(ص) و آلش درود فرست و به ما شجاعتي مانند آنان عطا كن و ترس از دشمن و كشتهشدن را از دل ما بزداي، همچنان كه از دل آنان زدودي و ما را برسپاه كفر نصرت عنايت فرما و از اين پيكار مقدس سربلند و پيروز خارج كن!
پروردگارا!بر محمد(ص) و آلش درود فرست، ايماني مانند ايمان ايشان به ما عنايت كن و قلب ما را مانند قلب ايشان مطمئن كن و سينه ما را سينه آنان قرار ده و از بينش روشن آنان نصيب گردان و سوزدلي مانند سوزدل آنان به ما عنايت فرما و ما را در خواندن دعاهايي كه آنان ميخوانند، موفق كن!
پروردگارا!بر محمد(ص) و آلش درود فرست و ما را انساني خودساخته، مانند آنها و انسانيكامل و بينقص چون آنان قرار ده كه آنان الگوي ما و برگزيده تواند و ما ازگل آنان خلق شدهايم.
پروردگارا!بر محمد و آلش درود فرست و ما را مستجاب الدعوة مانند ايشان قرار ده و دنياي ما را با ايشان آشنا و در آخرت با آنان محشور فرما، باشد كه سعادتمندشويم.
خدايا!من مرگ را جز سعادت و خوشبختي نميبينم و زندگاني با ستمكاران را جز هلاكت و بدبختي نميدانم، ما نيز چنين گوييم تا اين كه به كربلا رسيم و زينبيان زمان به حَرمت آيند و همراه زينب تو برايت بگويند.
خدايا!ميداني كه براي لقاء تو به جبهه لقاء آمدهام و اميدم جز وصل تو نيست و تو دست رد بر سينه اميدواران نميزني و آنان را ميخواني.
خدايا!ميداني كه روسياهم و گذشته تلخم، از صفات رذيله و گناهان كثيره فراوان است. فقط تو آگاهي و خودت فرمودي كه براي تو بياييم. فرمودهاي كه توابين را دوست داري، هم اكنون آمدهام و اميدوارانه به تو مينگرم و ميدانم كه قول تو حق است.