خداوندا! تو را شكر ميكنم كه مرا از گمراهي نجات بخشيدي تا بتوانم در راه تو جهاد كنم و اميدوارم كه مورد لطف تو قرار بگيرم.
خداوندا!از تو ميخواهم كه توفيق شهادت را نصيبم كني؛ مرگ پرافتخاري كه بارها به آن نزديك شدم. شايد لايق شهادت نباشم زيرا كه شهيد مقامي والا دارد و من فردي گناهكار و خوارم.
اينكبه ياد تو نه براي انتقام، بلكه براي احياي دينم و تداوم انقلابم به جبهه ميروم تا جان خود را فدا كنم براي خدا و اسلام، قرآن و خميني و همچنين براي وطن كه وظيفهي هر فرد مسلماني است كه از خاك وطنش دفاع كند.
ياالله! ميترسم آن طور كه غلام بايستي در مقابل اربابش اداي وظيفه بكند، نكردهباشم كه نكردام. ترسم از آن است كه نكند بر اثر سنگيني گناهانم نتوانم سبك شوم و به سويت پرواز كنم.
خدايارضايتات را در اين ديدم كه به جبهه بيايم و اگر رضايت تو در شهادت من استمرا ببر و اگر رضاي تو در ماندنم است، مرا نگهدار و متوجهام باش!
خدايا! اين انقلاب اسلامي و اين كشور جمهوري اسلامي را از هجوم دشمنان خارجي و توطئهچينان داخلي مصون و محفوظ بدار!
پروردگارا!آنهايي كه با رهبر انقلاب و امت اسلامي عهد بستهبودند كه به اسلام و برايملت اسلام خدمت نمايند و حال آن كه عهد را شكسته و خيانت كردهاند نابودشان بدار.
خداوندا! از تو ميخواهم كه راه مرا جز راه خودت و انبياء و امامان قرار ندهي!
خدايا!من يك سپاهي اسلام بودم كه تو شاهد و ناظر بودي كه وابسته به هيچ گروه و حزبي نبودم، اميدوارم گروهها و احزاب از شهدا به نفع خود استفاده نكنند.
به ياد غربت زهرا شبي بهانه گرفت
شبانه ، بغض گلوگير من كنار بقيع
شكست و ديده ، ز دل اشك دانه دانه گرفت
ز پشت پنجره ها ديدگان پُر اشكم
سراغ مدفن پنهان و بي نشانه گرفت
نشان شعله و دود و نواي زهرا را
توان ، هنوز ، زِ ديوار و بام خانه گرفت
مصيبتي است علي را كه پيش چشمانش
عدو اميد دلش را به تازيانه گرفت
چه گفت فاطمه كان گونه با تأثر و غم
علي مراسم تدفين او شبانه گرفت ؟فراق فاطمه را بوتراب باور كرد
شبي كه چوبه ي تابوت را به شانه گرفت
خدايا!اگر اين قطره خون من قدمي در جهت پيشبرد اهداف اسلام است پس هرچه زودتر آنرا بستان! مرگم را چنان قرار ده كه كفارهي گناهانم در اين دنيا باشد.
بارخدايا!مرا در جوارت و در زمرهي شهداي كربلا و شهداي صدر اسلام قرار ده، و در هنگام شهادت مولايم امام زمان(عج) را بر بالينم برسان.
خدايا!تو خود اين بنده را ميشناسي و از درونم اطلاع داري، از تو درخواست دارم با كرمت با اين بندهي حقيرت رفتار كني و شهادت را در راهت نصيبم كني!
خدايا!تو را به بزرگيت ميستايم و تو را به خاطر همه نعمت بيپايان شكرگزاريم، خدايا! چه زباني گوياي لطف و كرم تو براي هدايت بشر است، اين انسان سرگشته ووامانده كه از فطرت خويش بازمانده چه كسي ميتواند او را به سوي تو بازگرداند؟
خدايا!تو شاهدي كه اين چندمين بار است كه وصيت مينويسم و عوض ميكنم، اميدوارم كه اين بار با اين كه غرق در گناهم، شهادت را نصيبم كني و مرا از اين دنيا كه زنداني بيش نيست، آزاد بفرمايي! ان شاء الله تعالي
بارالها!از اين كه توانستم از اين راه به اسلام و مسلمين خدمت كنم خوشحالم و اميدوارم اگر خونم در راهت بر زمين گرم صحراي كربلا ريختهشد مرا با شهداي حسين(ع) محشور كني و اميدوارم خدمتم را نسبت به اسلام و مسلمين پذيرا باشي!
انگيزه من و هدفم از رفتن به جبهه ياري پيامبر و ياري ياران حسين(ع) است؛ زيرا جبهه دانشگاه است و حسين(ع) آموزگار.
خدايا! گناهانم بيشمارند، گناهانم بزرگند اما در برابر درياي خروشان پر از رحمت تو چيزي نيست.
خدايا! اگر آلوده به گناه بودم و هستم ميدانم كه شركتم در جهاد باعث شده كه پاك شوم، اگر اين لياقت را پيدا كردم.
خدايا!مرا پيش دوستان شهيدم ببر! خدايا! به خاطر شهادت به جبهه نيامدهام بلكه براي رضاي تو آمدهام، اگر ميخواهي مرا در زمرهي شهدا قرار دهي بايد به خانوادهام، به پدر و مادرم مخصوصاً به همسرم، صبر و استقامت عنايت فرمايي،تا در اثر اين پشتكار، خونم اثر مثبت در جامعه داشتهباشد.
خدايا! در اين لحظههاي آخر از تو عاجزانه ميخواهم كه در مقابل شهادتم براي پدر و مادرم و بر صبر و پايداري همسرم بيافزايي!
بارخدايا!به من سعادتي عطا فرما تا در ميان فرشتگان زمين، يعني مردان مؤمن و الهي، برادران سپاه و ارتش باشم. خدايا! تو كه چنين لطف كردي و اين بنده ذليل به اين سعادت نائل شده، از تو ميخواهم كه مرا دست خالي بازنگرداني و از ناخالصيهاي بسياري كه در اعمالم بوده است بگذري! لطف كرده مرا جزو اوليائتقرار دهي! توفيق ده تا جانم را در راه تو بدهم و اگر لياقتش را دارم توفيقده تا جانم را در راه تو بدهم و اگر لياقتش را ندارم لااقل توفيق ده تا قسمتي از بدنم را به تو هديه كنم و سرفراز از آزمون تو درآيم.
خدايا!در دنيا از تو يك چيز ميخواهم و آن هم شهادت خالصانه في سبيل الله است؛ شهادتي خونين كه در آخرت مايه نجات و خلوصي كه سبب اخلاص شود.
پروردگارا!هر چند كه اين جملات، جسارت است كه به درگاه ذات مقدست، اما بنده كلامي جزاين ندارم. خدايا! اگر ميداني كه عاشقت شدهام، مرا به سوي خود فراخوان ومرا فرصتي بده تا توفيق تكامل الهي نصيبم شود و لايق شهادت شوم!
خدايا!در اين دنيا سعي كردهام كه در راه تو باشم اما گناه و خطاياي بسياري دارماز عدالت هولناكم. اما چون خودت گفتهاي نااميدي گناهي بزرگ است ، به لطف تو دلخوشام. از تو ميخواهم و تو را به ائمه اطهار(ع) قسمت ميدهم كه بر من رحم كرده، مرا جزو شهدا قرار دهي و قلم عفو به گناهانم بكشي.
الهي!من خيلي به درگاهت ناليدهام و از تو حاجت خواستهام تا مرا به آرزوي نهايي خود يعني شهادت برساني، اما تاكنون هرچه در زدم جواب نشنيدم و اميدوارم كه بهزودي بشنوم.
پروردگارا!تو خود آگاه هستي كه تنها براي تو و اسلام تو در اين راه قدم نهادم و لباسسبز شهادت بر تن كردم و براي اينكه اين جامعه را زمينهساز حكومت مهدي فاطمه(عج) كنيم بهپاخاستيم نه براي مقام و منزلت.
بارالها!تو خود آگاه هستي كه هدفم جز تو كسي نيست و ياري رساندن به امام امت و لبيك به نداي «هل من ناصر ينصرني» زمان است كه حتي نفس كشيدن او براي اسلاماست.
معبودا!حجابهايم را بدر، قفسهايم را بشكن، زنجيرهايم را پاره كن تا بهسوي تو پر بكشم، پرواز بياموزم كه سخت دلشكستهام و زنجيرها آزارم ميدهند از نورخود روشناييام بخش تا از ظلمات خارج شوم چگونه سپاست گويم اي تنها سزاوارستايش كه بي تو عاجزم.
اي خداي بزرگ! اي قادر متعال! سپاست ميگويم.
ايآفريدگار توانا! از آنكه مرا سعادت آن بخشيدي كه در راهت قدم بردارم و براي تو به جهد و تلاش دست بزنم، هزاران بار سپاست ميگويم.
ايدانا بخشنده! تو مرا از لجنزار ركود و بهشت باد، به نبرد حق عليه باطل هدايت كردي تو مرا توفيق آن دادي كه خويشتن را درك كنم، پي برم كه براي چه مرا آفريدي و آنگاه سعادتم بخشيدي كه از ميان فراوان راههاي موجود در زندگيام راه سرخ شهادت را برگزينم.
ايخدا! من سپاست ميگويم از اينكه نور عشقت را در قلب من تاباندي و اين قلبسرد و خاموش را با نور عشق فروزانت، روشن كردي و قلب پرتلاطم مرا با يادت آرامش بخشيدي به درستي كه «الا بذكر الله تطمئن القلوب».
خدايا! با تار و پود وجودم از تو ميخواهم كه سعادت شهادت در راهت را به من عطا كني!
بارالها!تو ميداني كه هدف من چيست و كه راهي ديار حسينيان شدهام و اين تويي كه منبع نور و نعمتي، و اين تويي كه بر مبدأ و معاد قدرت داري، پس كمكم كن كه بتوانم از تحمل بار مسئوليتي كه شانهها از به دوش كشيدن آن ناتوان ماندهاند بربيايم.
خدايا! تو اين بنده حقير ناچيز را كه به درگاهت همچون بيچارگان درمانده روي آورده، بپذير!
خدايا!اگر بناست بميرم كه مردن حق است، مرا شهيد در راه خودت بميران كه شهادت رافخر خود ميدانم چرا كه من به حسين(ع) اقتدا كردهام.
آري، چگونه ممكن است انسان پيرو حسين(ع) باشد و عاشق شهادت نباشد.
بارالها! مرا جزو لايقان درگاهت قرار بده و شهادت را نصيبم كن.
اي خداي بزرگ! يا غفار! مرا در آن لحظه كه جز تو كسي را ندارم يادم را از اين دنياي پر فريب نجات بخش و به خودت مشغول ساز!
بارخدايا! اين قطره خون ناچيز مرا از تن حقير من بپذير و اگر ميخواهي با ريختن خون من، اسلام پيروز شود، صدها بار خون خود را به تو هديه ميكنم.
خدايا! خجالت ميكشم از اينكه در روز قيامت سرور شهيدان بدنش پارهپاره باشد و من سالم باشم.
حضرت محمد (ص) بسيار مي فرمود :فاطمه پاره تن من است ، كسي كه او را مسرور كند ، مرا مسرور گردانيده و
هركس با او بدي كند ، با من بدي نموده است. انوار البهيه ( شيخ عباس قمي
ره ) صفحه 38
ما درس صداقت و صفا ميخوانيم
آيين محبت و وفا ميدانيم
زين بيهنران سفله اي دل! مخروش
كآنها همه ميروند و ما ميمانيم
ملكالشعراي بهار
خدايا! خودت شاهد باش در قدمي كه به سوي جبهه نور عليه ظلمت نهادهام به غير از اسلام عزيز چيز ديگري در انديشهام وجود ندارد.
پروردگارا!به نعمت شكر كه رهبري چون امام خميني دادي تا ما مسلمانان را به راه حق و عدالت هدايت كرده و ما را از خواب غفلت بيدار كرده است.
خداوندا!تو خود شاهدي كه چگونه با فرمان امام امت به سوي جبهه آمدم و تمام مشكلات را تحمل كردم، تا دين تو و انقلاب و اسلام پايدار بماند و با خون خود درخت اسلام را آبياري كردم و هرچه داشتم در راه رضاي تو دادم، باشد كه در روز قيامت در نزد سالار شهيدان حسينبنعلي(ع) روسفيد باشم و بگوييم: اي حسين(ع) ! اگر نبوديم تا در كربلا ياريات كنيم و نداي «هل من ناصرت» را پاسخ گوييم، اكنون به نداي فرزندت روح خدا لبيك گفتيم و خونمان را در راه رضاي خدا بر زمين ريختيم.
پروردگارا!حال كه از همه تعلقات بريدهام، از زندان حيات آزادم كن! پروردگارا! عاشقمكردي، بگذار در عشقت بسوزم و در مقابل كارم خواهان پاداشي نيستم. دوست دارم يك عاشق باشم و اين نعمت را تو به من عطا كردي و عاشق شدن، خود نعمتي است. همهيمان يك چيز را از تو ميخواهيم كه طالب سلامت رهبريم.
پروردگارا! گناهانمان را بريز، آبرويمان را نريز!
خدايا! دوست دارم در لحظه دفنم خندان باشم اگر مورد لطف قرار گرفتم.
خدايا!خدايا! اگر هنگام جهاد در راه تو، اگر هنگام ريختن خون خود به عشق تو دستانم قطع شوند، خدايا! اگر در راه اسلام تو كمرم بشكند، خدايا! اگر در راه نام تو گردنم قطع شود. آخر چگونه به درگاهت سرتعظيم فرود آورم و از درگاهت طلب آمرزش كنم.
خدايا!قسم به عزيزترين كسانت، اگر از گناهان من نگذشتي خودم ميخواهم كه مرا ببخشند و از گناهانم بگذرند. هميشه از امام امت پشتيباني كنند و بدانند كه راه امام راه اسلام است و اوست كه به ما شرف و انسانيت بخشيد.
خدايا! به جبهه نبرد حق عليه باطل آمدهام تا جان خود را بفروشم و اميدوارم كه خريدار جان من فقط تو باشي.
خدايا!حالا كه در اين راه گام برداشتهام و بار سفر بسته و به سوي تو آمدهام. تو را به حق محمد(ص) و آلش سوگند ميدهم كه مرا ديگر زنده به خاك و خانه و كاشانهام باز نگردان و دلم ميخواهد كه در آخرين لحظههاي زندگيم، بدنم آغشته به خون، در راه تو باشد!
خدايا!تو شاهد باش كه من در اين راه، كوركورانه قدم برنداشتهام و از روزي كه تورا به يگانگي شناختم و در قلبم جرقهاي از ايمان پديدار شد، از همه چيز گذشتم.
خدايا! اي كاش هزاران جان داشتم تا براي تو و در راه امام خميني كه همان راه اسلام عزيز است ميدادم.
ايخداوند بزرگ! اي غفار! اي ستار! اي ارحم الراحمين! ما را ببخش به دليل نافرمانيهايي كه كرديم! ما را ببخش به علت اينكه در اكثر اوقات از تو غافلبوديم و در راهِ هدف، آرمانمان را فراموش كرديم!
خداوندا!در حالي به سوي تو ميشتابم كه نميدانم آيا اعمالم را قبول و دعاهايم را مستجاب خواهي كرد و ما را از بندگانت قرار خواهي داد يا نه، ولي به كرم و بخشايشت اعتماد دارم و تو خود به بندگانت مژده بخشش و بخشايش دادهاي.
ايپروردگار و اي محبوب و اي معبود من! تو را آنچنان كه هستي و آن گونه كه سزاوار آني ستايش ميكنم و تو را شكر ميكنم تا نيكبخت شوم و با شهدايي كه در راه رضاي تو و خشنودي تو درِ نيستي را كوفتند همخانه شوم.
الهي! حمد و ثنايم را بپذير و هدايتم فرما و دريچه مغفرت و رحمت را به روي من باز كن.
الهي و سيدي! من اقرار ميكنم به درگاهت كه بندهاي ضعيف و حقير و مسكينم.
خدايا من بالاترين وسيلهي تقدم به سوي تو را با خود آوردهام و آن جان و وجودم هست.
خدايا! با كرامت و رحمت واسعهات اين وجودم و جانم را خريداري نما!
پروردگارا!من به سوي جبهه قدم برداشتهام تا به اندازهي سهم خودم ديني را از روي دوشم برداشتهباشم و كمكي هرچند كوچك به اسلام بزرگ و عزيز كرده باشم.
پروردگارا! از تو ميخواهم كه پيكرم را با خون غسل دهي. معبودا! با زباني پر از گناه ميگويم: العفو!
پروردگارا!اين حقير خود را شناخت و دين خود را با شناختي عميق دنبال كرد و نهايتاً در سرزمين جنگجويان اسلام مسكن گزيد. مولاي من! حقير به سوي تو ميآيد كه به زندگي دنيا پشت پا زده و با بزرگترين سرمايه وجود خود يعني جان پاي به نبرد گذاشته و از حريم اسلام تا آخرين قطرات خونم محافظت ميكنم.
معبودا! اي سيد و آقايم! به سوي تو رجعتي را آغاز كردم. من را بپذير!