معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا..... یاریم کن نگاهم... در افق این فضای مجازی... جز برای تو....نبیند و انگشتانم ... جز برای تو ... کلیدی را فشار ندهند... *********************** وقتی به علاوه خدا باشی منهای هر چیزی زندگی می کنی. *********************** میلیون ها زن ایرانی در انقلاب سال 1357 با قدرت هر چه تمام تر پا در صحنه نهادند. حضور زنان در به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی چندین شکل داشت. برخی اخبار را گردآوری یا جزوه هایی را توزیع می کردند، بقیه به فعالان سیاسی مورد حمله یا زخمی ها پناه می دادند، بسیاری فعالانه در خیابان ها به راهپیمایی و تظاهرات می پرداختند، برخی تا آن جا پیش رفتند که در سنگر سازی در برابر نیروهای رژیم طاغوت کمک می کردند و حتی تعدادی از آنان اسلحه به دست گرفتند و به مبارزه پرداختند.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2002432
تعداد نوشته ها : 4398
تعداد نظرات : 99


 ...
... ...
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
غلامى را مى خواستند بفروشند، مشترى براى خردنش آماده بود. غلام با صداى بلند گفت: هركس مى خواهد مرا بخرد شرطى دارد و آن اين است كه هنگام پنج وقت نماز بايد آزاد باشم.نمازم بايد پشت سر پيغمبر خدا باشد، هركه مى خواهد مرا بخرد. بالاخره يك مشترى پيدا شد و او را خريد به شرط اينكه پنج وقت ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح آزاد باشد برود در مسجدالنبى پشت سر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نمازش را بخواند و برگردد.از همان روز كه او را خريد پنج وقت اين غلام مرتب پشت سر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نماز مى خواند. مدتى بدين منوال گذشت. چند روزى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) او را نديد. احوالش را پرسيد، گفتند: يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم)! بيمار شده است. فرمود: مى خواهم به عيادتش بروم. با اينكه غلام در اجتماع آن روز كاملا بى ارزش بود، اما رسول خدا باطنش را مى ديد. ظاهرش غلام است، اما حقيقتش از دوستان خداست. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نزدش تشريف آوردند و كنارش نشست. از او دلجوئى فرمودند. بعد از سه روز احوالش را پرسيد، گفتند، يا رسول الله در حال جان دادن است. حضرت فرمودند: به بالينش برويم. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) تشريف آوردند و آن غلام نيز از دنيا رفت. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) جنازه اش را به كسى نداد، خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بدن غلام را غسل دادند و كفنش كردند و بر او نماز خواندند و دفنش كردند. طورى با او رفتار كرد كه صداى خيلى از مهاجرى و انصار در آمد. سر و صدا كردند. به گوش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) هم رسيد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كارهايى براى اين غلام مى كند كه براى ما نمى كند. اينقدر به اسلام خدمت كرديم، ما كه صف اول هستيم. اما براى يك غلام سياهى چه مى كند. اين آيه شريفه نازل شد و پيامبر بر ايشان تلاوت كردند. يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر او انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقاكم (2) ترجمه: ((اى مردم، ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و در تيره ها و قبيله ها قرار داديم، تا يكديگر را بشناسيد، ولى گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.




دسته ها : داستانك
سه شنبه 1392/12/27
X