خدايا!تو حامي مسلمانان و محرومان و مستضعفان هستي، تويي كه آفريدگار تمام مخلوقات هستي، اي كسي كه عشق به وجود تبارك و تعالي ميتواند انسانها را از گمراهي و سرگرداني نجات بخشد و بهسوي نور حقيقت بكشاند.
خداوندا!زماني فرا رسيده كه تمامي باطل در برابر حق قد برافراشته و براي نابودي دين تو متحد شدهاند ولي تويي كه تمام حيلهها و نيرنگها را نابود ميكني وزمين را پاك و مطهر ميسازي.
خداوندا!من به عشق تو و به امر ولايت فقيه براي نابودي دشمنان تو با آگاهي كامل روانه جبهه شدهام تا بتوانم خدمت ناچيزي به اسلام و مسلمين بنمايم و براي اين كار به صف حقجويان و سلحشوران شتافتم تا بر صف دشمنان هجوم ببرم و در اين راه فداكاري كنم تا بتوانم وظيفه و تكليف خود را انجام دهم. وظيفه خود دانستم تا در اين راه قدم بردارم و در اين راه از خانوادهام دور شدم تا خدمتگزاري براي اسلام و كشور باشم.
خداوندا!تو را شكر ميكنم كه مرا لايق آن دانستي كه به سوي تو پرواز كنم و جان ناقابلم را هديه به امام بزرگوار كنم و خون خودم را نثار نهال نوپاي انقلابكنم.
تو را شكر ميگزارم از اينكه مرا لياقت سعادتي بزرگ دادي كه نام شهيد بر من نهند و سرورم را مولا حسين(ع) خوانند.
بارالها!تو آفريننده آسمانها و زمين، تو دانايي به غيب، تو بخشنده و بخشاينده هستي. با تو عهد و پيمان بستهام كه در دنيا به فرمان تو باشم شهادت بر يگانگي و توحيد تو ميدهم أشهد أن لا اله الا الله و أشهد أن محمد رسول الله وحده لا شريك له، شهادت ميدهم جز تو خدايي نيست و تو يگانه و بيهمتايي، تو يكتايي و شريك نداري و اقرار و اعتراف ميكنم كه محمد بن عبدالله(ص) كه درود تو بر او باد تو رسول و پيغامآوري، تو هادي و راهنما در ميان امت هستي و علي(ع) جانشين برحق تو و اعتراف ميكنم كه قرآن كلام تواست و گواهي ميدهم بهوجود بهشت و جهنم.
بارالها!تو حقي و حق روشن و آشكار و قرآن فرمان تو كه به حضرت محمد(ص) ابلاغ
فرمودي. اي خداوند متعال! مرا يك چشم بر هم زدن به حال خود وامگذار كه اگر
تو مرا به حال خود واگذاري، شرور خواهم شد.
خداوندا! تو را به يگانگيات سوگند، شهادت را نصيبم كن. گناهانم را ببخش و مرا در صف شهدا قرار بده!
بارالها! قدرتي به من عطا كن و لطفي بفرما تا در آخرين لحظات عمر نام تو را بر زبان داشتهباشم!
بارالها!تو را نيايش مي كنم كه نيايش فقط سزاوار توست. خدايا! هدايتم كن به راه مستقيم نه راه گمراهان از دين! خدايا! مرا از هوي نفس كه همانا غرور و خودخواهي و كذب و رياست نجاتم ده تا حقايق وجود تو را ببينم و روح زيباي تورا مشاهده كنم! خدايا! هدايتم كن تا ظلم نكنم، زيرا ميدانم كه ظلم چه گناه بزرگي است.
بارالها!تو را شكر ميكنم كه مرا از همان خردسالي با درد و رنج آشنا كردي تا درد دردمندان و رنج زحمتكشان را حس كنم و در راه آنان كه در راه خداست قدم بردارم و به ارزش بيپايان درد پي ببرم!
خدايا!مرا ياور كوچنشينان مظلومانه، محرومان و ستمديدگان قرار بده تا بتوانم در مسير تو با آنها در مسير حق قدم بردارم! خدايا! دنيا ديگر جاي من نيست، با همه وداع ميكنم و ميخواهم فقط با تو باشم، اي خداي سبحان! خدايا! از توئيم و با توييم و به سوي تو ميآييم از عالم و عالميان گريزانيم. تو مرا در كنار رحمت بيپايانت قرار بده و بينيازم ساز!
بارخدايا! تو ما را از ناتواني آفريدي و بر سستي بنا نهادي، از آب اندك و بيارزش آغازمان كردي. پس ما را جز به ناتواني و جز ياري تو، توانايي نيست.ما را به توفيق خود كمك كن و به راه راست خود راهنمايي فرما!
بارالها! بر تو توكل كردهام و از همه رو به درگاه تو ميآورم و بازگشت همه بهسوي توست.
بارالها!مرا از سپاهيانت قرار بده كه به راستي سپاه تو هميشه غالب است. مرا در حزبخود قرار ده، همانا حزب تو هميشه رستگار است. و قرار بده من را از دوستانت، همانا دوستانت هيچ ترسي، هيچ غم و اندوهي ندارند!
خداوندا!احساس ميكنم لحظات پرواز به سوي تو فرا رسيدهاست و من بايد هجرت كنم. هجرت بهسوي تو و فرار از ظلمت، بايد بجنگم، چون تنها راهي است كه مرا به نزد پاكدلان وادي تو هدايت ميكند.
خداوندا!در اين راه، خستگي روحم را از جانم بيرون كن، خستگي جسمي را خود تحمل خواهم كرد، تا در اين راه از كاروان حسينيان عقب نمانم.
خداوندا!من به دستور قرآنت عمل كردم و با آنان كه قصد تجاوز به آب و خاك اسلاميان داشته به ستيز برخاستم كه تمام گرگان، امپرياليستها و نوكران كثيف آنها بدانند كه مسلمانان هرگز ذلت را نميپذيرند، كه ديگر ما مردم كوفه نيستيم، كه امام خود را تنها نميگذاريم و اين را ثابت نيز كردهايم و تا آخرين قطره خونمان و تا آخرين نفس، خميني را تنها نخواهيم گذاشت كه او نائب برحقامام زمان(عج) مهدي موعود است.
خدايا! پروردگارا! گناهانم را ببخش و مرا شايسته شهادت كن چرا كه بهترين لذايذ، مرگ در راه توست.
خدايا!دعاهايم را بپذير كه دوست دارم كه بدنم قطعه قطعه شود اما با روحيه باز و سرشار از عشق تو پيش سالار شهيدانمان امام حسين(ع) بروم و همچنين در مقابلعظمت تو رو سياه نباشم.
خدايا!كمنيرويي و ناتواني خود را به درگاهت عرضه ميدارم كه تو بخشنده و رحيمي،تو پروردگار ضعيفان هستي، مرا به چه كسي وا ميگذاري، اي ارحم الراحمين؟ خدايا تو را سپاس ميگويم كه درهاي رحمت خود را بر اين بنده گنهكار باز كردي تا به آن روي آورم و موفق شوم كه بعد از گذشت چند سال از جنگ كفر عليهاسلام، اين توفيق نصيبم شود تا در كنار برادران با ايمان و فداكار مؤمن و معتقد به اسلام مبارزه كنم هرچند خودم را شايسته اين راه نمي بينم، ولي به قول شاعر در نااميدي بسي اميد است!
ايخداي بزرگ! دست از جهان شستهام و براي ملاقات تو به كربلاي جنوب ميآيم واز تو ميخواهم كه من را با اصحاب حسين(ع) محشور كني! آرزو دارم كه بر خاكداغ جنوب در خون بغلطم و به ياد عاشوراي حسين(ع) خود را در پاي مقدسش بيافكنم. اميد آن دارم اين آرزوي چندين ساله را كه بر دلم سنگيني ميآورد برآورده سازي!
پروردگارا!به من توفيق شهادت عطا بفرما، تا بتوانم جاودانه و نزد تو زندگي كنم!
خدايا! مرا طوري بار بياور كه لحظهاي به دنيا و ماديات نيانديشم و بر من
ايماني چنان استوار ده كه بتوانم تقوا را پيشه خود سازم و شهادت را خود با
آغوش باز بپذيرم.
اكنون كه اين وصيتنامه را مينويسم اولين باري است كه ميخواهم نزد تو امتحاني سخت بدهم و من، بنده رو سياهي در پيشگاه تو هستم.
خدايا! تو را به جان مهدي(عج) مرا قبول كن و عمر من را براي رهبر عزيز قراربده و مرا به افتخار شهادت نائل كن و اميدوارم كه بعد از من به
بازماندگانم صبر عطا كني!
بارخدايا!بار گناه بر قلبم سنگيني ميكند، ميدانم كه شايسته شهادت يعني رفتن به
راه سرخ مردان پاك و مجاهدان جانباز نيستم، اما به لطف و عظمت بيكرانت و
بخشايش بي اندازهات اميدوارم. خدايا! گواهم كه نميدانم، اما ميدانم كه
فضاي رختخواب برايم تنگ و مردن در آن برايم بسي ننگآور خواهد بود.
خدايا! خودت گفتي هركس بخواهد، مرا پيدا ميكند و هركس كه پيدايم كرد،
عاشقم ميشود و هركس عاشقم شود، من عاشقش ميشوم و هر كه را كه عاشقش شدم
ميكشم و هر كه را كشتم پس خونبهايش بر من است و هر كه خونبهايش بر من شدپس من خونبهايش ميشوم.
پروردگارا! زماني به دنبالت گشتم، پيدايت كردم، عاشقت شدم، آيا لياقت آن راكه تو خونبهاي من باشي، دارم؟ خدايا! به حق حسين(ع) از زهد حسين(ع) هم بهما بهرهاي ده تا از زهدش به صبرش و از صبرش به ايمانش برسيم!
خدايا!تو را شكر ميكنم كه ما را به اسلحه شهادت مجهز كردي تا عليه طاغوتها و
ستمگران و تجاوزكاران قيام كنيم، با خون خود ذلت و خواري را از دامان اسلامپاك، ارزش شهادت را در معركه حيات درك كنيم و با ايمان خدايي و ارادهي
آهنين خود را از لجنزار نفسانيات دنيوي برهانيم و در راه سرخ حسين قدم
بگذاريم.
خدايا! به من قدرتي عطا كن كه بر نفس سركش خود غلبه كنم و درون خود را بشناسم.
خدايا! به من فرصتي ده تا در معركه مرگ و زندگي با شهداي كربلا محشور شوم و در راه حراست از اين انقلاب خونم ريخته شود.
پروردگارا! صبر و استقامت بر ما ارزاني دار و گامهاي ما را در مسير حق ثابت گردان و ما را در پيروزي بر اهل كفر نصرت و ياري فرما!
پروردگارا! آن چنانم كه گويي براي تو پا به عرصه هستي گذاشتهباشم و براي تو زنده باشم و براي تو بميرم.
پروردگارا! شهادت ميدهم كه تو خالق هستي و و يكتا رب جهاني. پروردگارا! توشاهد بودي بر احوالم، تويي تنها معبودم، درِ رحمت تو به روي هر كه به تو
روي آورد باز است. پس لطف و مهرباني كن و گناهان مرا بپوش. پروردگارا!
زندگي را از زماني كه به خود انديشيدم و سپس به تو رسيدم شناختم، من بنده
ناچيزي هستم، بپذير مرا و بهسوي خود سوقم ده، كه اين آرزوي من است.
پروردگارا! تو را دارم، به هيچ كس دست گدايي دراز نميكنم و تنها از تو
ياري ميجويم، پس مرا در نزد خود جاي ده! پروردگارا! عشق و شوق رسيدن به تومرا از خود بيخود كرده، پس روحم را از قفس تنم برهان و به ارواح طيبه
پيوند ده!
پروردگارا! شفاعت اهل بيت را ميطلبم، مرا به واسطه شفاعت آنان ببخشاي و بيامرز!
خداوندا!در چشمانم روشنايي ده و در دينم بصيرت، در قلبم يقين، در علم من اخلاص، درنفسم سلامتي و در روزيام وسعت قرار ده و مرا مادامي كه باقي هستم شكرگزارخودت قرار بده.
خداوندا! حالي ده كه با تو بتوانم سخني بگويم و تنها تو را شكر كنم و تو
شاهد باش كه بزرگترين و عزيزترين و بهترين شاهدي هستي كه بر همه اعمال ما
نظر ميكني.
خدايا! راهي را كه من انتخاب كردم راه تو و راه صالحان است.
خدايا! جاني كه به من دادي ميخواهم در راه تو، به تو هديه كنم. پروردگارا!باز تو را شاهد ميگيرم كه اين راه را با آگاهي كامل انتخاب كردم و با
تمام وجودم، شهادت را كه نهايت تكامل انسان و مرگي آگاهانه در راه مذهب
مقدس است و هدفي مقدس تر از آن نخواهد بود، پذيرفتم.
خدايا!اينك كه آهنگ رزم دارم، چيزي جز رضاي تو را نميخواهم. هدف تو هستي، به
چيز ديگري غير از تو نميانديشم، معبودم و معشوقم تو هستي.
خدايا! خداوندا! اينك كه مي خواهم در راه تو بجنگم مرا راهنمايي كن به سوي نور و به سوي كمال انساني!
خدايا! تو را بزرگ يافتم و تو را عبادت ميكنم، نه از براي مطامع دنيايي،
بلكه عقلم، روحم، اعضا و جوارحم به اين نتيجه رسيده اند كه تو قابل پرستشي وبايد در مقابل تو خاضع و خاشع باشيم و در راه تو قدم بگذاريم و منحرف به
سمت دشمن نشويم.
خدايا! يك لحظه ما را به حال خودمان وامگذار كه شيطان ما را منحرف ميكند!
ما را درياب! خدايا! در اين جنگ مقدس به رهبري امام عزيز و نبرد با اين
دشمن جاني كه آن را از امام و حسين(ع) ياد گرفتهايم به ما توفيق بده كه تاآخرين لحظه، ثابتقدم بمانيم و از خودمان ضعف نشان ندهيم.
خدايا! حجت ديگر بر ما تمام شد بايد هجرت كنيم، هجرتي مقدس.
پروردگارا!آنچه از نعمتهاي خود به من ارزاني داشتي، نه قدرتي داشتم كه قدر آن را
بدانم و نه لياقتش را داشتم كه سپاسش را بهجا آورم. پس به من قدرتي ده و
زباني ده تا قدرشناس و سپاسگزار نعمات تو باشم.
خدايا! تو خود ميداني كه من ضعيفتر از آنم كه قادر باشم خدمتي به دين و
پيروان دين تو انجام دهم زيرا هركس بخواهد در راه خدمت به تو قدم گذارد
نخست بايد كه نفس خود را تزكيه و خواهشها و هواهاي نفساني را در ذات خود
سركوب كند. خلاصه آنكه بايد با تمام وجود به تو ايمان آورده باشد. در آن
صورت است كه در مقابل گلولهها و خمپارهها سينه سپر ميكنند، زيرا كه به
قرآن ايمان دارند و معتقدند كه تو از جان مؤمنان دفاع ميكني و من نيز بر
اين باورم كه پا به جبهه نهادم براي احياء دين خدا و نابودي دشمنان متجاوز.
خداوندا! تو را سپاس ميگويم كه مرا مقلّد كوچك امام قرار دادي و به من توفيقي عطا كردي تا اوامر او را اجرا كنم.
خداوندا! آنچه كه موجب شد كه به جبهه بيايم رضايت و جهاد در راه توست. حال
كه من در اين راه پا گذاشتهام هر لحظه خودم در برابر مرگ ميبينم.
خداوندا! من آلوده به گناه، هنوز تزكيه در جان خودم بوجود نياوردم بنده
ضعيفي هستم. نفسم بر من غالب شده، دستانم آلوده به گناه و آن را بهسوي تو
دراز ميكنم و تو را به فضل و بخششت من را ببخش و مرا
عفو كن!
خداوندا!بندگاني بوديم غافل، با كوله بار سنگين تعلقها، بار سنگين بود اما دست
تهي، راه روشن بود اما قلب تاريك، صراط مستقيم بود و ما مغضوب. جهان به
تسبيح تو در خروش بود و ما در سكوت خويش خموش، زنجير ضلالت را به دست خويش
بر پاي هدايت بستهبوديم و دلهاي خود را به رنگهاي دنيا خسته نموديم. در
پندار خويش بوديم كه ناگاه از لابهلاي امواج رحمت مقلب القلوب به ناگاه
برقي جهيد و تا اعماق جان رسيد و در جان مرده ما روحي ديگر دميد.
بارالها! اكنون كه صداي زنگ قافلهاي كه بهسوي كربلا در حركت است بهگوشم
رسيد، نتوانستم صبر كنم چرا كه ترسيدم از قافله عقب بمانم و اين بار نتوانمبه معبود و معشوق خود برسم.
خدايا! بندهاي بودم غرق در گناه و اكنون كه اين افتخار را به اين بندهي
حقير دادهاي كه در صف مجاهدان در راهت قرار بگيرم، عاجزانه از تو ميخواهمكه توفيق شهادت نصيب بنده حقير خودت بشود.
خدايا! حال كه خود را شناختم و معرفت به خويش پيدا كردم كه هيچ هستم، مرا بپذير!
معبودا! هر كه فنا در وجود تو شد، بقا پيدا كردهاست. چنانچه سرور آزادگانحسين بن علي(ع) در سرزمين كربلا ميفرمايد: «بعضي از مردم بندگان دنيايند ودنيا لقلقه زبانشان است و از دين تا زماني دفاع ميكنند كه از جانشان در
رفاه هستند و اما زماني كه دين در خطر بيفتد ديندار كم ميشود». افتخار
ميكنم كه با لباس رزم در پيشگاه مقدس پروردگار محشور مي شوم.
خدايا!در اين دنيا از بار گناه چيزي در كوله بار ندارم. تو خود ميداني كه من ضعيف هستم و طاقت آتش جهنم را ندارم. پروردگارا! ترا به جان پيامبرت گناهانم را با ريختن اولين قطره خونم ببخش و مرا عفو كن! خدايا! اگر به خاطر تو نبود پايم را در ميدان نميگذاشتم. خودت ميداني بار اولي كه به جبهه رهسپار شدم با خود عهد بستم كه تا زندهام در خدمت تو باشم و دست از جبهه برندارم. ديدي كه به قول خود عمل كردم و كسي نتوانست مانع آمدنم بشود.
خدايا!بخاطر همين هم سرزنشها شنيدم. خدايا! تو شاهد بودي كه چه زخمزبانها از كساني كه بويي از انقلاب نبردهاند شنيدم و همه را براي رضاي تو تحمل كردم واكنون چند سال است كه مدام به رزم خود ادامه ميدهم و هرگز دستهايم، سرنيزه و اسلحهام را پايين نخواهم گذاشت مگر با شهادتم.
خدايا!اگر باز هم در انجام مأموريتم كاهلي نمودم مرا مورد عفو خود قرار بده. خدايا! در پرتگاههاي زيادي قرار گرفتم ولي با لطف و عنايت تو از معركه نجات پيدا كردم. حال ديگر يقين پيدا كردم كه به اين بنده حقير عنايت داري ومن هرگز نميتوانم آن را جبران كنم و حالا تصميم گرفتم كه تنها چيزي كه درطبق اخلاص دارم يعني جانم، را نثارت كنم. جاني كه بعضيها براي دين و ايمان ميفروشند و برخي بنده شيطان ميشوند. آري اين گوهر گرانبها را نثارتميكنم ولي فقط به من توفيق بده كه لياقت چنين كاري را داشته باشم.
خدايا!يارانم، دوستانم و همسنگرانم همه رفتند. ديگر طاقت ماندن را ندارم. من را از اين زندان آزاد كن و در سراي جاويد منزلم ده! خدايا! حرفهاي من زياد است ولي نميخواهم كسي ديگر غير از من و تو آن را بدانند.
خدايا! شهادت را نصيبم كن.
بارالها!معبود!ا اي كريم و اي رحيم! اي حنان و اي منان! خدايا! اين حقير را در كنار شهداي اسلام و قرآن قرار ده و اين جسم گناهكار را با آغشته كردن به خون سرخ و گرم در سنگر عشق، پاك گردان.
گر دين به خون من شود استوار جان دهم در ره دين و كنم افتخار
خدايا! اگر ما بندگان گنهكار لياقت شهادت داريم، ابتدا گناهان ما را ببخش و بعد شهادت را نصيب ما بگردان!
خدايا! شهادتمان براي بهشت و نعمتهاي بهشتي نيست، بلكه فقط براي رضاي توست؛ لذت شهادت اين است كه رضاي تو در آن باشد.
خدايا!بارالها! پروردگارا! معبودا! من آنقدر ضعيفم كه تحمل درد از دست دادن پاهايم را ندارم پس چگونه تحمل عذاب تو را مي توانم بكنم. خدايا مرا ببخش، از گناهانم درگذر. تو كريم و رحيم هستي.
خدايا! تو را شكر ميكنم كه به من اين بيداري و آگاهي را بخشيدي تا بتوانم در راه مقدس تو و در راه هدف الهي امام خود بجنگم و به نداي «هل من ناصر» امام خميني پاسخ گويم.
خدايا! اين نعمت را به من اعطا كردي تا پيرو تو باشيم و امام را نيز به ما شناساندي تا در ضلالت و گمراهي، سرگردان نشويم.
خدايا! من يك هديه بسيار ناقابل و ناچيز در برابر اين نعمت تو دارم كه به حضورت عرضه ميكنم و آن، جان و خون من است، اميدوارم پذيرا باشي.
خدايا! از اين كه اين رهبر بزرگ را فرستادي كه ما را به سوي تو رهنمون كند، نهايت سپاسگزاري را دارم و اميدوارم كه اگر در ياري كردن تو سستي كردم مرا به بزرگواري خودت ببخشي.
خدايا! وقتي به قبرستانها ميروم دلم ميگيرد. همه از من زودتر شهيد شدند و من رو سياه ماندهام. خدايا! اگر نخواستي كه من شهيد شوم و توفيق شهادت در راهت را نصيب من نكردي، لااقل توفيق ترك گناه را به من عطا كن.
خدايا! ما را به راه راست هدايت كن، خدايا! وقتي عليبنابيطالب(ع) مي گويد: «الهي قلبي محجوب و نفسي محبوب و هوايي غالب و طاعتي قليل و معصيتي كثير و لساني مقر بذنوب»، منِ رو سياه چه بگويم؟
خدايا! كلماتي را نميتوانم پيدا كنم كه درد دروني خود را بگويم، خدايا! دل پر از درد است و زبان عاجز از گفتن دردها. فقط من دل به خود تو اي خداوند خوش كردهام و اينكه خودت گفتهاي: «اولين قطره خون شهيد گناهان او را ميريزد» و خواهش ديگر بنده ذليل از تو اي خدا! اين است كه امام امت را طول عمر تا ظهور حضرت مهدي (عج) عنايت بفرمايي.
خداي من و آقاي من! از تو مسئلت ميكنم به مقام قدرتي كه مقدرات را به آن ايجاد كردي و قضايي كه آن را حتمي قرار دادي و بر طبق آن داوري كردي و قضا و قدر را بر هر كسي اجرا كردي و بر آن غالب شدي، كه در اين ساعت و در اين شب، ببخشي هر جرمي كه كردهام و هر گناهي كه آن را مرتكب شدهام، آن را مخفي يا هويدا كردهام.
خدايا! از شور و شوق جبهه رفتن ديگر مغزم كار نميكند. پروردگارا! تو كمكم كن!
خدايا! بارالها! در قرآن فرمودهاي عاشقم شويد تا عاشقتان شوم و فرمودهاي آنكه عاشقش شوم او را ميكشم و ديه اشرا خواهم پرداخت. خدايا! با عشق تو از خانه و زندگي دست كشيده و به جبهه آمدهام، خدايا! همراه عاشقانت آمدهام تا با ياري تو راه كربلاي حسيني را باز نمايم. ما را ياري كن تا در اين راه موفق شويم و قلب امام امت را شاد كنيم.
بارالها! مرا كمك كن تا بتوانم هر چه بيشتر به تو نزديك شوم و اخلاصم را زياد كنم، عبادتم را قبول كن و از گناهانم درگذر.
خداوندا! مرا به عملم مواخذه مكن چراكه اعمال صالحم اندك است و مرا به عقوبت گناهانم دچار مساز. اي خداي من! از كدامين گناه به درگاهت گريه كنم و از دردناكي عذاب آخرت بنالم. خدايا! مرا با بدان همراه گرداني و عذاب نمايي و از جمع دوستان و خالصانت جدا كني. در آن حال گيرم كه در آتش عذاب تو صبوري كنم چگونه توانم در فراق و دوري تو صبوري كنم؟
خدايا! من به خاطر تو و اسلام و قرآن به هر كجاي دنيا براي مبارزه سفر خواهم كرد.
خدايا! من به خاطر رسيدن به تو و عشق تو از همه چيز حتي جان خويش گذشته و سراسيمه به سوي تو ميآيم. اميدوارم كه قبول بفرمايي كه من به جز بار گناه چيز ديگري ندارم. به اميد اين كه امام زمان(عج) از من خشنود باشد.
خداوندا! اينك كه لباس رزم پوشيدم تا در راه اعتلاي اسلام قدم بردارم از تو مي خواهم كه مرا موفق و پيروز گرداني.
پروردگارا! مرا جزء سپاهيان امام زمان(عج) قرار بده و از آنچه مرا در رسيدن به دين باز مي¬دارد ياريم كن.
خداوندا! اينك كه در اين جهاد مقدس شركت كرده¬ام و با صداميان در ستيز هستم، اگر در اين راه به شهادت رسيدم كه به سعادت رسيدم و اگر بر صداميان پيروز شدم كه باز هم سعادت و خوشبختي براي خود و مستضعفان آوردهام.
خدايا! براي رضاي تو قدم در راه مبارزه گذاشتهام.
خدايا! اگر در اين راه شهيد شدم در اين عمليات شهادت و پيروزي هر دو براي من افتخار است. پس خدايا گناهان مرا ببخش و مرا با ديگر شهدا محشور كن!
اي خدا! تنها اميدمان تويي و تنها به تو اميد بستهام و تنها از تو ياري ميطلبم. خداوندا در اين راه مرا پيروز و موفق بگردان.
خدايا! تو حامي مسلمانان و محرومان و مستضعفاني، آفريدگار تمام مخلوقات هستي. اي كسي كه عشق به وجود تبارك و تعالي ميتواند انسانها را از گمراهي و سرگرداني نجات بخشد و به سوي نور و حقيقت بكشاند.
خداوندا! زماني فرا رسيده كه تمامي باطل در برابر حق قد برافراشتهاند و براي نابودي دين تو متحد شدهاند، ولي تويي كه همه حيلهها و نيرنگهاي آنها را نابود ميكني و زمين را پاك و مطهر ميسازي.
خداوندا! من به عشق تو و ولايت فقيه براي نابودي دشمنان با آگاهي كامل روانه جبهه شدهام تا بتوانم خدمتي ناچيز به اسلام و مسلمين كنم و براي اين كار به صف حقجويان و سلحشوران شتافتم، تا بر صف دشمنان هجوم ببرم و در اين راه فداكاري نمايم تا بتوانم وظيفه و تكليف خود را انجام دهم.
خدايا! من با اينكه در سن پاييني بودهام ولي وظيفه فردي خود دانستم تا در اين راه قدم بردارم و در اين راه از خانوداهام دور شدهام تا بتوانم خدمتگزاري براي اسلام و كشورم باشم.
بارالها! تو خود شاهد باش كه اين بنده گناهكار روي به درگاه با عظمت و كبريايي تو آورده و تقاضاي عفو و بخشش دارد.
خدايا! بسيار گنه كردهام، نفسم بر من چيره شد و مجذوب زينتهاي ظاهري اين دنيا شدم و چشمانم براي ديدن نعمات و شكر آنها به ظواهر دنيا خيره مانده در حالي كه نعمات تو را فراموش كرده است ولي معبودا! از آن هنگام كه به خود آمدم و دريافتم اينجا، يعني جبههها مراكز تزكيه نفس است، روي به درگاه تو آوردم و طلب بخشش اين موجود سراپا گناه را دارم.
خدايا! نكند كه ما را نپذيري و عفوم نكني، كه اگر تو مرا نبخشي به كه روي آورم؟
بارالها! ميخواهم كه در اين لحظات حتي يك دم مرا به حال خودم وا نگذاري و به من ايماني عطا كني كه فقط و فقط اعمالم را براي رضاي تو ادا نمايم.
خدايا! در راه حفظ قوانين تو و تزكيه به جبهه آمدم. رفتنم را در اين راه مورد قبول خود قرار ده. خدايا تو جانم دادهاي و جانم را خواهي گرفت. مرا در صراطي گذار كه هيچگاه در لحظه جان دادن به غفلت نباشم.
بارخدايا! ما را آمرزيده دار و گناهان ما را ببخشاي.
بارالها! شكرت ميكنم كه در اين دنياي لهو، مرا از مردابها نجات دادي، از ميان لجنزارها بيرون كشيدي، آتش عشقت را در دلم پديد آوردي و حب خودت و اوليائت را در درونم قرار دادي.
خدايا! تو را شاهد ميگيرم كه در مقابل فرمان تو و در برابر عدل تو عاجز هستم و ناتوان، فقط رحم توست كه مرا اميدوار ميكند چون تو رحمان و رحيمي.
خداوندا! مرا آنگونه بميران كه خود صلاح ميداني. اگر لياقت دارم و اگر جزء بندگان خوار و زبون تو محسوب ميشوم سرانجام عمر مرا ختم به شهادت در راهت بگردان.
خدايا! من نميدانم چگونه با تو صحبت كنم و از تو آمرزش بطلبم چون زبانم سخني ميگويد و قلبم و درونم به چيزي ديگر وسوسه ميكند كه ميدانم اين، مورد پسندت نيست اما ميدانم تو بزرگواري، ميدانم كريمي، رحيمي، رحماني؛ سبحان الله!
خدايا! كاش صدها جان به من ميدادي تا هر بار كه زنده شدم، در راهت و در راه به ثمر رسيدن دينت فدا ميكردم.
خدايا! شهادت آرزوي من است و تا نصيبم شود آرام نخواهم گرفت.
خدايا! خداوندا! الهي! پروردگارا! بارالها! معبودا! معشوقا! اي كسي كه به ما همه چيز دادهاي و ما نتوانستيم شكرگزار آنها باشيم. ما را ببخش و تا نبخشيده اي از دنيا مبر. خدايا! از عمر ما بكاه و بر عمر پير جماران خميني بيفزا.
الهي! به خانوادههاي معظم شهدا، معلولين و مجروحين و اسيران و مفقودالاثرها صبر عنايت بفرما. پروردگارا! تو را به حق سيدالشهدا قَسَمت ميدهم مرا در صف شهدا قرار بده، بارالها فرج امام زمان(عج) را نزديك بفرما. معبودا! معشوقا! به حق پنج تن آل عبا دشمنان اسلام و قرآن را نابود بگردان.