معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا..... یاریم کن نگاهم... در افق این فضای مجازی... جز برای تو....نبیند و انگشتانم ... جز برای تو ... کلیدی را فشار ندهند... *********************** وقتی به علاوه خدا باشی منهای هر چیزی زندگی می کنی. *********************** میلیون ها زن ایرانی در انقلاب سال 1357 با قدرت هر چه تمام تر پا در صحنه نهادند. حضور زنان در به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی چندین شکل داشت. برخی اخبار را گردآوری یا جزوه هایی را توزیع می کردند، بقیه به فعالان سیاسی مورد حمله یا زخمی ها پناه می دادند، بسیاری فعالانه در خیابان ها به راهپیمایی و تظاهرات می پرداختند، برخی تا آن جا پیش رفتند که در سنگر سازی در برابر نیروهای رژیم طاغوت کمک می کردند و حتی تعدادی از آنان اسلحه به دست گرفتند و به مبارزه پرداختند.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2018630
تعداد نوشته ها : 4398
تعداد نظرات : 99


 ...
... ...
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
دسته ها : حدیث
سه شنبه 1393/10/30

گـاهـی کـه چـادرم خـاکـی میشـود …

از طعنــه هــای مــردم شـهــر

یاد چفیـه هـایی می افتـم …

که برای چادری ماندنم …

خــونـی شدند …!

دسته ها : حجاب
دوشنبه 1393/10/29

طعنـه هـا دلسردت نکنـد بـانــو …

بـا افتخـار در کوچـه هـای شهـر قـدم بـزن …!

دسته ها : حجاب
دوشنبه 1393/10/29


 

من عاشق محمد هستم....

       من عاشق انسانی هستم که عاشق همه بود

            که دلش می گرفت اگر دل یک مورچه می شکست        

                     و اشک می ریخت اگر کودکی زمین می خورد

   من عاشق محمد هستم

       انسانی که دست هایش میوه های ملکوت را می چید

                    و آغوشش معنای همه مهربانی های عالم بود

                         نان را می بوسید و می خورد

                               و آب را آیینه می کرد و می نوشید

  من عاشق محمد هستم...

                چون محمد، حقیقت عشق و عاشق و معشوق است......

 

درپی اهانت دوباره نشریه شارلی ابدو فرانسه به ساحت نبی مکرم اسلام (ص)، کمپین «من عاشق محمدم» به زبان های فارسی، انگلیسی، عربی و فرانسوی راه اندازی شده است و از عموم علاقمندان دعوت می شود  تا به این کمپین بپیوندندو آنرا باز نشر دهند.

 

درخواست می کنیم این تصویر و متن زیر؛ شعارهای آن به صورت هشتگ ها را بازنشر بدهید:

I love Mohammad "P.B.U.H"

I hate terrorism.

I condemn insulting the holy prophets.

من عاشق محمدم

از تروریسم متنفرم

توهین به پیامبران الهی را محکوم میکنم

أنا أحب محمد صلی الله علیه و آله

أنا اکره الأرهاب

أنا ادین الأهانة على الأنبیاء کلهم

J'adore Muhammad

Je déteste le terrorisme

Je condamne insulte aux messagers de Dieu

#IloveMohammad "P.B.U.H"

#Ihateterrorism

#Icondemninsultingtheholyprophets

#prophet

#mohammad

#muhammad

#اسلام #دین #مهربانی

#من_از_تروریسم_متنفرم

#اهانت_به_انبیاء_الهی_را_محکوم_میکنم

#ilovemykindprophet

#stopinsultingholyprophets

#charlie

#توهین_به_پیامبران_ممنوع

#من_عاشق_رحمة_للعالمینم

#پیامبر_مهربانم

#أنا_أحب_محمد

#توقفوا_الاهانة_علی_الانبیاء

#شیعه #سنی #ایران

دسته ها :
دوشنبه 1393/10/29


ز لیلایی شنیدم یا علی گفت / به مجنونی رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است / که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد / به گوش غنچه آندم یا علی گفت
خمیر خاک آدم چون سرشته / چو بر میخاست آدم یا علی گفت
مسیحا هم دم از اعجاز میزد / زبس بیچاره مریم یا علی گفت
مگر خیبر زجایش کنده میشد / یقین آنجا علی هم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمیشد / گمانم ابن ملجم یا علی گفت


دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


ای وجه رب العالمین هو یا امیر المومنین
ای قبله ی اهل یقین هو یا امیر المومنین

راه طلب پویم تو را در هر کجا جویم تو را
در هر نفس گویم چنین هو یا امیر المومنین


دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود
اسم صاحاب اون خونه مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند می شد یه کیسه داشت که بر می داشت
خرما و نون و خوردنی هر چی که داشت تو اون می ذاشت

دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


از صحبت اغیار گذشتیم علی الله
ما از همه جز یار گذشتیم علی الله

شد وعده ی دیدار من و یار شب تار
از خواب شب تار گذشتیم علی الله


دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


اگر به حکم تو باشند باد و آتش و آب
و یا به دست تو گردند سنگ و گل زر ناب

اگر مطیع تو گردند خلق روی زمین
وگر مسخر گردد تو را خور و مهتاب


دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


تا صورت پیوند جهان بود، على بود /تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود
شاهى که ولى بود و وصى بود، على بود / سلطان سخا و کرم و جود، على بود
هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس / هم صالح پیغمبر و داوود، على بود
هم موسى و هم عیسى و هم خضر و هم ایوب / هم یوسف و هم یونس و هم هود، على بود

دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


کعبه خلوتگه اسرار فراوان علیست
بیت حق جلوه‎گر از روی درخشان علیست
در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس
که ترازوی عمل کفه و میزان علیست
ای کج اندیش مکن غصب خلافت زیرا

دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


علی تنهاست مولود عزیز خالق اکبر / که از دیوار، مهمان شد نه مثل انبیا از در
علی تنهاست نوزادی که گوید: باز کن مادر / ید از قنداق تا گویم هزاران ذکر بر داور
علی تنهاست یاور در میان قوم پیغمبر / که شد در دعوت اول، وزیر و وارث و سرور
علی تنهاست مومن، عین کشف پرده آخر / علی تنهاست مردِ اول مومن به پیغمبر
علی تنهاست باب علم، هر کاو طالب است از در / علی تنهاست باب حِطّه، داخل کی شود کافر؟

دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


وقتی تو آمدی دل ما پیش چاه بود
از فاطمه بزادی و زهرا گواه بود
وقتی تو آمدی همه نخل‎های تو
از پیش آمدند به بزمی که آه بود
وقتی تو آمدی همه آسمان شنید
فریاد دیو را که سرا پا سیاه بود
یک کعبه در شکاف تمنای دوست بود
یک قبله در سکوت سجود اله بود
وقتی تو آمدی همه کودکان شهر
دیدند ماه بهر یتیمان پناه بود
فرقت شکافت تا که دل کعبه نشکند
آری که سجده‎گاه تو چون قبله‎گاه بود

“سید جعفر علوی”

دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا کند / قسم به ذات کبریا، ز یُمن مرتضى کند
خدا چو هست رهنمون، مگر دگر چرا و چون / که او کند هر آنچه را که حکمت، اقتضا کند
ز قدرت یداللّهى، کسى ندارد آگهى / وسیله‎اش بود علىّ، خدا هر آنچه را کند
به جنگ بدر و نهروان، علىّ است یکّه قهرمان / نِگر که دست حقّ عیان، قتال اشقیا کند

دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


علی آن شیر خدا شاه عرب / الفتی داشت با این دل شب
شب ز اسرار علی، آگاه است / دل شب محرم سرّ الله است
شب علی دید به نزدیکی دید / گر چه او نیز به تاریکی دید
شاه را دید به نوشینی خواب / روی بر سینه دیوار خراب
قلعه‌بانی که به قصر افلاک / سر دهد ناله زندانی خاک
اشکباری که چو شمع بیزار / می‌فشاند زر و می‌گرید زار
دردمندی که چو لب بگشاید / در و دیوار به زنهار آید

دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


سالیست که من دوخته‌ام چشم به راهی / آن ماه که هر سال کند جلوه چو ماهی
خورشید ولایت به رحب چهره عیان کرد / خورشید نتابیده چنین خوب به ماهی
ای قبله دلها افق کعبه بیارای / بهتر ز تو بر قدرت حق نیست گواهی
هم عشق خبر داد ازین مسئله / هم عقل جز حب تو دیگر نتوان یافت پناهی
هر جا که روم نام تو بی خویشتن آنجا / چون سائل آشفته نشینم سر راهی
جان آوردم مژده که در جمع احباست / از عین عنایت به منت نیز نگاهی
آنگاه کنم فخر به عالم که نباشد / چون بنده گدایی و به کردار تو شاهی
نامت به زبان جاری و از شوق نمانده‌ست / در دیده و در سینه دگر اشکی و آهی
روشن به امید است دل امروز که فردا / شاید تو شفاعت کنی از نامه سیاهی
در راه ولایت شده‌ام رهرو و دانم / زین ره نتوان یافت به حق بهتر راهی
اصل شجر خلقت دینست هراسش / در سایه‌ات ار هست پناهنده گیاهی
با لطف تو چون کویم هر چند که باشم / سرگشته به طوفان بلا چون پر کاهی
در آن گه گنهکارم و اندیشه ندارم / آخر بشرم چون نکنم هیچ گناهی؟
یأس از کرم دوست گناهست و مرا نیست / آری همه هست گنه‌بخش الهی
اسلام به شمشیر و به تدبیر تو را راست / در جنگ چو آیی تو چه حاجت به سپاهی
ما را به ولای تو ز ما هست اگر خود / هرگز نپسندیدی از دهر ز ماهی
دلداده شوم من، از آن روی که طبعم / خوش مدح علی ساز کند گاه به گاهی

“دکتر ناظرزاده کرمانی”

دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26


به جز از علی نباشد به جهان گره‌گشایی / طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی
چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن / به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسی دوایی
ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم / سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی
بشناختم خدا را چو شناختم علی را / به خدا نبرده‌ای پی اگر از علی جدایی
علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق / تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی
نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن / تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی
همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن / که به جز علی نباشد به جهان گره‌گشایی

“عباس شهری”

دسته ها : شاه عرب
جمعه 1393/10/26
دسته ها : انرژی مثبت
چهارشنبه 1393/10/24
دسته ها : انرژی مثبت
چهارشنبه 1393/10/24
دسته ها : یاد خدا
چهارشنبه 1393/10/24

یه روز میاد که ازمون می پرسن : عمر خود را چگونه گذرانده اید؟

امیدوارم جوابمون این نباشه که :
به نام خدا ،
متاسفانه بدون یاد خدا . . . . .!!

 

دسته ها : یاد خدا
چهارشنبه 1393/10/24

 

بر آنچه گذشت ،
آنچه شکست ،
آنچه نشد ...
حسرت نخور ؛
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد....!

دسته ها : دلنوشته ها
چهارشنبه 1393/10/24

بزرگی وصیت کرد که برای سلامتی عقلتان هویج بخورید؛

همه خندیدند و کسی ندانست...

که عقل همه

در چشمشان است!
دسته ها : تلنگر
چهارشنبه 1393/10/24

رو به قبله مینشینم با دیدن عکس حرم


کربلایی کن مرا، با جان من بازی نکن

رو به قبله مینشینم، خسته، با حالی عجیب

از ته دل مینویسم...

... ♡❤ انت فی قلبی حســ✿ـــین ♡❤
دسته ها : دشت کربلا
چهارشنبه 1393/10/24
            

                              ادعـــــــــای عشــــــــــق می کنیـــم

                        ولی فـــــــــــرامــــــــــوش کــــــــــــرده ایــــم

                           رنـــــــــــــگ چشمــــان مادرمان را . . . . .!!

دسته ها : تلنگر
چهارشنبه 1393/10/24
دسته ها : تلنگر
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : تلنگر
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : تلنگر
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : تلنگر
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : تلنگر
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : تلنگر
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : تلنگر
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : تلنگر
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : تلنگر
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها :
سه شنبه 1393/10/23
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها :
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : بارالها
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : دلنوشته ها
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : بارالها
سه شنبه 1393/10/23
دسته ها : تلنگر
سه شنبه 1393/10/23
دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت. او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستیمبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولترا امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود:

۱- مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.
۲- یک عنصر اصلی باران اسیدی است.
۳- وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است.
۴- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.
۵- باعث فرسایش اجسام می شود.
۶- حتی روی ترمز اتوموبیل ها اثر منفی می گذارد.
۷- حتی در تومورهای سرطانی نیز یافت شده است.

از۵۰ نفر فوق ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند. ۶ نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!!!

عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!
دسته ها :
سه شنبه 1393/10/23
دخترکوچولو و پدرش از رو پلی میگذشتن. پدره یه جورایی می ترسید، واسه همین به دخترش گفت: «عزیزم، لطفا دست منو بگیر تا نیوفتی تو رودخونه.»

 دختر کوچیک گفت:«نه بابا، تو دستِ منو بگیر..»

پدر که گیج شده بود با تعجب پرسید:چه فرقی میکنه؟!!!!!؟؟؟؟

دخترکجواب داد: «اگه من دستت را بگیرم و اتفاقی واسه م بیوفته، امکانش هست که من دستت را ول کنم. اما اگه تو دست منو بگیری، من، با اطمینان، میدونم هر اتفاقی هم که بیفوته، هیچ وقت دست منو ول نمی کنی.»

در هر رابطه ی دوستی ای، ماهیت اعتماد به قید و بندهاش نیست، به عهد و پیمان هاش هست. پس دست کسی روُ که دوست داری رُو بگیر، به جای این که توقع داشته باشی اون دستتو رُو بگیره..
دسته ها :
سه شنبه 1393/10/23
روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت.

درهمسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش می داد.

یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز کرد، برق انداخت و آن رااز میوه های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد.

وقتی همسایه صدای در زدن او راشنید خوشحال شد وپیش خود فکر کرداین بار دیگر برای دعوا آمده است.

وقتیدر را بازکرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت : "هر کس آن چیزی را با دیگری قسمت میکند که از آن بیشتر دارد ....."
دسته ها :
سه شنبه 1393/10/23
روزی،سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! وآرزو کرد که مانند بازرگان باشد.


دسته ها :
سه شنبه 1393/10/23
استادىدر شروع کلاس درس، لیوانى پر از آب به دست گرفت. آن را بالا نگاه داشت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند 50 گرم، 100 گرم، 150 گرم.


دسته ها :
سه شنبه 1393/10/23
‌گویند سعدی از دیاریبه دیار دگر می‌رفت. در راه چشمش به جای پای یک مرد و یک شتر افتاد که از آنجا عبور کرده بودند. کمی که رفت جای پنجه‌های دست مسافر را دید که به زمین تکیه داده و بلند شده، پیش خود گفت: «سوار این شتر زن آبستنی بوده» بعد یک طرف راه مگس و طرف دیگر پشه به پرواز دید.


دسته ها :
سه شنبه 1393/10/23
خاخامی در میان مردم محبوبیت زیادی داشت، همه مسحور گفته هایش می شدند. همهبه جز اسحاق که همیشه با تفسیرهای خاخام مخالفت می کرد و اشتباهات او را به یادش می آورد. بقیه از اسحاق به خشم می آمدند، اما کاری از دستشان بر نمی آمد.


دسته ها :
سه شنبه 1393/10/23
فرمانروای شهر از دیدار شاه سلطان حسین صفوی باز می گشت . بزرگان و ریش سفیدان شهر به دیدار سالار شهر خویش رفته و از حال شاه ایران زمین جویا می شدند.

فرمانروای شهر گفت: شاه شاداب و آسوده هستند در زمانی که من در مجلس گفتگوی ایشان با بزرگان بودم دیدم ایشان ریز امور کشور را در اختیار دارند قیمت همه اجناس ، سود بازآریان ، میزان خمس ، تعداد مسافران سفر حج ، مشهد و کربلا را به خوبی می دانند و از زندگی خصوصی فرمانروایان شهرهای ایران آگاهند . به این مجموع آگاهی ایشان را از زندگی خصوصی و درس علما را نیز بیفزایید ، این نشان می دهد کشور هیچ مشکلی ندارد.

یکی از ریش سفیدان خردمند از جای برخواسته و گفت خدا خودش این کشور را نگهدارد.پادشاهی که چنین سرگرم اندرون کشور است کی به برون آن می نگرد.

سخن آن پیر خیلی زود آشکار شد. دودمان صفویه بدست تعدادی راهزن سرنگون گشت.

 آدمی تنها زمانی دربند رویدادهای روزمره نخواهد شد که در اندیشه ایی فراتر از آنها در حال پرواز باشد.

شاهسلطان حسین به روزمرگی دچار بود  تمام هوش خود را برای نگهداری و نگهبانی از چیزهای خرد و بی ارزش بکار گرفته و بیشتر انباردار خوبی بود تا فرمانروایی که باید نظر به آینده کشور داشته باشد .
دسته ها :
يکشنبه 1393/10/21
خاخامیدر میان مردم محبوبیت زیادی داشت، همه مسحور گفته هایش می شدند. همه به جزاسحاق که همیشه با تفسیرهای خاخام مخالفت می کرد و اشتباهات او را به یادشمی آورد. بقیه از اسحاق به خشم می آمدند، اما کاری از دستشان بر نمی آمد.

روزی اسحاق در گذشت. در مراسم خاکسپاری، مردم متوجه شدند که خاخام به شدت اندوهگین است.

یکی گفت : چرا اینقدر ناراحتید؟ او که همیشه از شما انتقاد می کرد!

خاخامپاسخ داد: من برای دوستی که اکنون در بهشت است ناراحت نیستم. برای خودم ناراحتم. وقتی همه به من احترام می گذاشتند، او با من مبارزه می کرد و مجبور بودم پیشرفت کنم. حالا رفته، شاید از رشد باز بمانم.
دسته ها :
يکشنبه 1393/10/21
اگر یک نفر از رازی خبردار باشد و بروز دادن آن، باعث زحمت و گرفتاری خودش با دیگری بشود به او می‌گویند شتر دیدی ندیدی.

برخیاز ضرب المثل فارسی، به دلیل کاربرد زیادی که دارند جزو ضرب المثل های معروف به حساب می آیند.یکی از این المثل های معروف «شتر دیدی؟ ندیدی» است.

مورداستفاذه این مثل زمانی است که یک نفر از رازی خبردار باشد و بروز دادن آن،باعث زحمت و گرفتاری خودش با دیگری شود. در این مواقع به او می‌گویند شتر دیدی ندیدی.

دسته ها :
يکشنبه 1393/10/21
X