روز ششم ماه مبارك رمضان
روزششم سنه دويست و يك مردم بيعت كردند با حضرت امام رضا عليه السلام و سيّد
روايت كرده كه براى شكرانه اين نعمت دو ركعت نماز در اين روز بگذارند در هرركعت بعد از حمد بيست و پنج مرتبه توحيد بخوانند .
شروع ليالى بيض در ماه رمضان
شبسيزدهم اوّل ليالى بيض است و در آن سه عملست اول غسل دوم چهار ركعت نماز
در هر ركعت حمد و بيست و پنج مرتبه توحيد سوّم دو ركعت نماز كه در شب
سيزدهم رجب و شعبان نيز خوانده مى شود در هر ركعت بعد از حمد يسَّ و
تَبارَكَ الْمُلْك و توحيد بخواند و در شب چهاردهم اين نماز خوانده مى شود
به چهار ركعت به دو سلام و در سابق در شرح دعاى مجير گذشت كه هر كه آن را
در ايّام البيض ماه رمضان بخواند گناهانش آمرزيده شود اگرچه به عدد قطرات
باران و برگ درختان و ريگ بيابان باشد .
اعمال شب پانزدهم ماه رمضان
شب پانزدهم از لیالى متبرکه است و در آن چند عملست :
اوّل غسل
دوّم زیارت امام حسین علیه السلام
سوّم شش رکعت نماز به حمد و یسَّ و تبارک و توحید
چهارم
صد رکعت نماز در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند شیخ مفید در
مقنعه از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام روایت کرده که هر که این عمل را
بجا آورد حق تعالى بفرستد بسوى او ده ملائکه که دفع کنند از او دشمنان او
را از جنّ و انس و بفرستد سى فرشته نزد مَوْت او که او را ایمن کنند از آتش
پنجم روایت شده که از حضرت صادق علیه السلام سؤال کردند که چه مى فرمائى
در حق کسى که حاضر شود نزد قبر حسین علیه السلام در شب نیمه ماه رمضان
فرمود بَه بَه کسى که نماز گذارد نزد قبر آن حضرت در شب نیمه ماه رمضان ده
رکعت بعد از نماز عشاء و این نماز غیر از نافله شب باشد و بخواند در هر
رکعت بعد از حمد قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ ده مرتبه و پناه ببرد به خداوند
تعالى از آتش جهنّم حق تعالى او را آزاد از آتش ثبت فرماید و از دنیا
نرود تا در خواب به بیند ملائکه اى که بشارت دهند او را به بهشت و ملائکه
اى که ایمن گردانند او را از آتش روز نیمه سنه دوّم ولادت با سعادت حضرت
امام حسن مجتبى علیه السلام واقع شد و شیخ مفید فرموده که تولّد امام محمد
تقى علیه السلام در سنه صد و نود و پنج در این روز بوده لکن مشهور در غیر
این روز است بهرحال روز بسیار شریفى است و صدقات و مَبَرّات در آن فضلیت
بسیار دارد
شب هفدهم ماه رمضان
شب هفدهم شب بسیار مبارکى است و در آن شب لشکر حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله با لشکر کفّار قریش ملاقات کردند در بدر و در روزش جنگ بدر واقع شد و حق تعالى لشکر آن حضرت را بر مشرکین ظفر داد و آن اعظم فتوحات اسلام بود لهذا علماء فرموده اند که در آن روز مستحب است صدقه و شکر خدا بسیار نمودن و غسل و عبادت در شبش نیز فضیلت عظیم دارد مؤ لف گوید که روایات بسیار وارد شده که در آن شب بَدْر حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله با اصحاب فرمود کیست امشب براى ما برود از چاه آب بکشد بیاورد اصحاب سُکوت کردند و هیچکدام اِقدام بر این کار نکردند حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام مشکى برداشت به طلب آب بیرون رفت و آن شب شبى بود سرد و باد مى آمد و ظلمت داشت پس رسید به چاه آب و آن چاهى بود بسیار گود و تاریک و آن حضرت دَلْوى نیافت تا از چاه آب کشد لاجَرَم به چاه پایین رفت و مشک را پر کرد و بیرون آمد رو کرد به آمدن که ناگاه باد سختى برخورد به آن حضرت که آن جناب از سختى آن نشست تا برطرف شد پس برخاست و حرکت فرمود که ناگاه باد سختى دیگر مانند آن آمد آن حضرت نشست تا او نیز ردّ شد دیگر باره برخواست برود برود مرتبه سیّم نیز همان نحو بادى رسید و آن حضرت نشست و چون ردّ شد برخاست و خود را به حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله رسانید حضرت پرسید که یا اَبَاالحسن براى چه دیرآمدى عرض کرد که سه مرتبه بادى به من رسید که بسیار سخت بود و مرا لرزه فراگرفت و مَکْثَم به جهت برطرف شدن آن بادها بود فرمود آیا دانستى آنها چه بود یا علىّ عرض کردنه فرمود آن اوّل جبرئیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و دیگرى میکائیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و پس از آن اسرافیل بود با هزار ملائکه که سلام کرد بر تو و سلام کردند و اینها فرود آمدند به جهت مَدَدِ ما فقیر گوید که اشاره به همین است قول آن کسى که گفته که از براى امیرالمؤ منین علیه السلام در یک شب سه هزار و سه منقبت بوده و اشاره به همین نموده سیّد حمیرى در شعر خود در مدح آن حضرت :
اُقسِمُ بِاللّهِ وَ الا ئِهِ | وَالْمَرْءُ عَمّا قالَ مَسْؤُولٌ |
سوگند خورم به خدا و نعمتهایش | و انسان از هر چه گوید بازخواست شود |
اِنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبی طالِبٍعلیه السلام | عَلَى التُّقى وَالْبِرِّ مَجْبُولٌ |
براستى على بن ابیطالب | فطرتش به پرهیزکارى و نیکى سرشته شده |
کانَ اِذَا الْحَربُ مَرَتْهَا الْقَنا | وَاَحْجَمَتْ عَنْهَا البَها لیلُ |
چنان بود که هنگامى که نیزه ها تنور جنگ را مى افروخت | و دلیران از آن گریزان بودند |
یَمْشى اِلَى الْقِرْنِ وَفى کَفِّهِ | اَبْیَضُ ماضِى الْحَدِّ مَصْقُولٌ |
بسوى هماورد خویش مى رفت و در دستش | شمشیر بَراق و بُران و صیقلى شده بود |
مَشْىَ الْعَفَرْنا بَیْنَ اَشْبالِهِ | اَبْرَزَهُ لِلْقَنَصِ الْغیلُ |
چنانچه شیر در میان بچه هاى خود راه مى رود | در آن حال که بیشه براى شکار او را بیرون فرستد |
ذاکَ الَّذى سَلَّمَ فى لَیْلَةٍ | عَلَیْهِ میکالٌ وَجِبْریلٌ |
على همان کسى است که در یکشب بر او | سلام کرد میکائیل و جبرئیل |
میکالُ فى اَلْفٍ وَجِبْریلُ فى | اَلْفٍ وَیَتْلُوهُمْ سَرافیلُ |
میکائیل با هزار فرشته و جبرئیل نیز با | هزار فرشته و پشت سر آنها نیز اسرافیل آمد |
لَیْلَةَ بَدْرٍ مَدَداً اُنْزِلُوا | کَاَنَّهُمْ طَیْرٌ اَبابیلُ |
در شب بدر که براى کمک فرود آمدند | همانند مرغهاى ابابیل (که به مکه آمد |