بريز اي اشكِ سرخابي
در اين يلداي بيتابي
به جسم ياسِ من آبي
ولي آهسته آهسته
* * *
خدا، قوّت بده حيدر
كنار ياس و نيلوفر
بگريد ساعتي ديگر
ولي آهسته آهسته
* * *
خدا، اين خسته آهويم
شكسته پر، پرستويم
به آب غصه ميشويم
ولي آهسته آهسته
* * *
كنم حس، درد پهلويش
چه سوزان، نيليِ رويش
بگويم شرح بازويش
ولي آهسته آهسته
* * *
غم نامردمان كُشتم
خدايا اين زمان كُشتم
نگاه كودكان كُشتم
ولي آهسته آهسته