معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا..... یاریم کن نگاهم... در افق این فضای مجازی... جز برای تو....نبیند و انگشتانم ... جز برای تو ... کلیدی را فشار ندهند... *********************** وقتی به علاوه خدا باشی منهای هر چیزی زندگی می کنی. *********************** میلیون ها زن ایرانی در انقلاب سال 1357 با قدرت هر چه تمام تر پا در صحنه نهادند. حضور زنان در به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی چندین شکل داشت. برخی اخبار را گردآوری یا جزوه هایی را توزیع می کردند، بقیه به فعالان سیاسی مورد حمله یا زخمی ها پناه می دادند، بسیاری فعالانه در خیابان ها به راهپیمایی و تظاهرات می پرداختند، برخی تا آن جا پیش رفتند که در سنگر سازی در برابر نیروهای رژیم طاغوت کمک می کردند و حتی تعدادی از آنان اسلحه به دست گرفتند و به مبارزه پرداختند.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2008694
تعداد نوشته ها : 4398
تعداد نظرات : 99


 ...
... ...
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
خداي من! با نعمتت مرا آغاز كردى؛ پيش از آن كه چيزى به يادآمدنى باشم و از خاكم آفريدى و سپس در صلب‏ها جايم دادى؛ ايمن از سختى‏هاى دوران و رفت و آمد ساليان و روزگاران و من در دهليزهاى تاريخ و زواياى قرون، هماره از صلبى به رحمى كوچ مى‏كردم و اين لطف و احسان تو بود كه مرا در زمان حكام كفر و در زمان عهدشكنان پيامبرْ ناشناس، لباس خلقت نپوشاندى و در وجود نياوردى؛ بلكه زمانى روح آفرينش در من دميدى كه بستر هدايت را از پيش گسترده بودى و جاده سعادت را هموار كرده بودى.
تو مرا از آبى ریختنى سرشتى و در ظلمات سه گانه میان گوشت و پوست و خون، سکنایم دادى. نه مرا در کار خلقتم گواه گرفتى و نه کارى از آفرینش را بر دوش من گذاشتى و سپس، مرا تمام و کمال، بى‏هیچ عیب و نقص، بر هودج هدایت نشاندى و به سوى دنیا گسیل داشتى و مرا در گهواره کودکى با دست‏هاى ملاطفتت حفظ کردى و از میان غذاها، شیرى خوشگوار برایم برگزیدى و دل‏هاى پرستاران را بر من مهربان کردى و مهربانى مادران را به کفالت من گماشتى و مرا از شر جن و انس در امان داشتى و مرا در مسیر تعادل از پرتگاه‏هاى زیادى و کاستى محافظت کردى. پس تو بزرگ و عزیز و بلند مرتبه‏اى؛ اى بخشندگى محض واى مهربانى تمام!خدایا! من شهادت مى‏دهم با تمامى وجودم، از قله حقیقت ایمانم و از بلنداى بناى محکم یقینم، با خلوص و صراحت توحیدى‏ام و از اعماق پوشیده ضمیرم، با بندبند رگ‏هاى دیدگانم و روشنایى چشمانم، با چین‏ها و چروک‏هاى صفحه پیشانى‏ام، با زوایاى حفره‏هاى وجودم، با نرمینه پره‏هاى بینى‏ام، با تارها و دهلیزهاى پرده شنوایى‏ام، با تک‏تک اجزاى لب‏هایم و با تمامى حرکات کلام آفرین زبانم، با فراز و نشیب‏ها و چم و خم‏هاى دهان و آرواره‏ام و رستنگاه دندان‏هایم، با همه مجارى خوردن و آشامیدنم، با جزء جزء بشره مغزم و پوست سرم، بانخاع و رگ‏هاى ریسمان گونه گردنم، با قفسه سینه‏ام، با رگ‏هاى طناب آساى حمایل بر دل و جگرم، با بندهاى پوشیده دلم، با اجزاى کناره‏هاى جگرم، با محتویات غضروف‏هاى دنده‏هایم، با گیره‏هاى بندبند مفاصلم، با انقباض عضلاتم، با گوشه‏هاى سرانگشتانم، با گوشتم، خونم، مویم، پوستم، عصبم، نایم، استخوان‏هایم، مغزم، رگ‏هایم و با همه اعضا و جوارحم که از اوان کودکى و شیر خوارگى در من تافته و بافته شده، با آن چه زمین از من مى‏شناسد و حمل مى‏کند، با خواب و بیدارى‏ام، با حرکت و سکونم و با رکوع و سجودم؛ خداى من! با همه اینها شهادت مى‏دهم که اگر در عمرى جاودانه سر کنم و تمام هم و غم و تلاشم را بر شکرگزارى یکى از نعمت‏هاى تو بگذارم، نمى‏توانم. خداى من! حتى شکر یکى از نعمت‏هاى تو را نمى‏توانم؛ مگر باز به لطف و عنایت و توفیق تو که آن نیز شکرى تازه و جاودانه مى‏طلبد و ثنایى تازه‏تر و ماندگارتر.آرى معبودم! اگر من و تمام خلق شمارنده‏ات، همت کنیم و حرص بورزیم که نعمت‏هاى قدیم و جدید تو را ـ نه سپاس بگزاریم که ـ بشناسیم و در شماره آوریم، نمى‏توانیم؛ محال است بتوانیم.... و چگونه بتوانیم؛ در حالى که خودت در کتاب ناطقت و اخبار صادقت گفته‏اى:«وَ اِنْ تَعُدّوا نِعْمَةَ اللّهِ لا تُحْصوها؛ اگر بخواهید نعمتهاى خداوند را بشمارید، نمى‏توانید».خدایا! مرا آزرمناک خویش قرار ده، بدان‏سان که انگار مى‏بینمت و مرا آن گونه حیامند کن که گویى حضور عزیزت را احساس مى‏کنم.
دسته ها : بارالها
جمعه 1393/1/8
X