اي دوست در بهشت، تو را راه داده اند
پروانه ي زيارت دل خواه داده اند
صدها هزار سوخته دل بود از ميان
در روضه ي مدينه تو را راه داده اند
سوگند مي خورم به گل روي مجتبي
اين جا به خار، منزلت و جاه داده اند
اين لحظه ها غنيمت عمر من و شماست
غفلت مكن كه فرصت كوتاه داده اند
شيرينيِ زيارتت از شير مادر است
اين جلوه را ز پرتو آن ماه داده اند
منّت خداي را كه به ما پر شكستگان
پروانه ي عروج در اين ماه داده اند
فيض حضور دوست به قدر خلوص ماست
گاهي گرفته اند ز ما، گاه داده اند
از غربت بقيع به چشم و دل شما
باران اشك و بارقه ي آه داده اند
يعقوب وار از چه نگريد پيامبر
وقتي به چار يوسف او چاه داده اند
سوغات ما به سوي وطن عطر فاطمه ست
عطري كه با نسيم سحرگاه داده اند