خدايا!من مرگ را جز سعادت و خوشبختي نميبينم و زندگاني با ستمكاران را جز هلاكت و بدبختي نميدانم، ما نيز چنين گوييم تا اين كه به كربلا رسيم و زينبيان زمان به حَرمت آيند و همراه زينب تو برايت بگويند.
خدايا!ميداني كه براي لقاء تو به جبهه لقاء آمدهام و اميدم جز وصل تو نيست و تو دست رد بر سينه اميدواران نميزني و آنان را ميخواني.
خدايا!ميداني كه روسياهم و گذشته تلخم، از صفات رذيله و گناهان كثيره فراوان است. فقط تو آگاهي و خودت فرمودي كه براي تو بياييم. فرمودهاي كه توابين را دوست داري، هم اكنون آمدهام و اميدوارانه به تو مينگرم و ميدانم كه قول تو حق است.
بارالها!من كوچكم، ضعيفم، ناچيزم و گاهي در مقابل طوفانها هستم، به من ديدهاي عبرتبين ده تا ناچيزي خود را ببينم و عظمت و جلال تو را بهراستي دريابم.
خدايا! خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغا و كشمكشهاي پوچ مدفون نشوم.
خدايا!دردمندم، روحم از شدت درد ميسوزد، قلبم ميخروشد، احساسم شعله ميكشد و بند بند وجودم از شدت درد ضجه ميزند، ديگر آرزويي ندارم، احساس ميكنم كه اين دنيا جاي من نيست، با همه وداع ميكنم و ميخواهم فقط با خداي خود تنهاباشم، خدايا بسوي تو ميآيم، مرا در جوار رحمت خود سكني ده!
خدايا!هنگامي كه با دشمن روبهرو ميشوم، دنياي فريبكار و فريبنده در دل من بفراموشان و وسوسههاي شورانگيز مال دنيا را از ضمير من بشوران!
خدايا!نميدانم چگونه به اسلام و اين انقلاب خدمت كنم، خدايا! نميدانم چگونه ازگناه به دور باشم و راه تو را انتخاب كنم، راهي كه كشتي اعمال خوبم را بتوانم در درياي پرتلاطم به ساحل حقيقت و روشنايي تو برسانم، ولي اين را ميدانم كه شايد با حضور در جبهه از گناه به دور باشم و كمك كوچكي انجام داده باشم.
خدايا!شاهد باش كه براي دوري از گناه براي رضاي تو به اين مكان مقدس پا نهادهامو هدفم خدمت به اسلام است و آرزو دارم مورد لطف و كرم تو قرار بگيرم.
خدايا! تو شاهدي كه من بخاطر تو از پدر و مادرم دور شدهام تا شايد كولهبارم در دنياي ابدي سبكتر شود.
خدايا!چشم اميدم به رحمت توست، مرا بپذير و از گناهانم درگذر. من خود را موظف ميدانم كه جانم را براي حفظ و پاسداري از انقلاب فدا كنم و براي دينم هيچ راهي براي رسيدن به خدا بهتر و سعادتمندانهتر از شهادت در راه تو نيست، پس بار خدايا! مرا بپذير و شهادت را در راهت نصيبم كن!
بارخدايا!معبودا! اينك عبد حقيرت با قلبي دردمند و با خضوعي كه از عمق وجودش بر ميآيد از تو ميخواهد كه او را در خيل توابين و بخشودهشدگان قرار دهي!
پروردگارا!بنده عاصي و خطاكار تو، در نهايت ضعف چگونه و به چه طريقي ميتواند شكر نعمات بيكرانت را كه به او ارزاني داشتهاي بهجاي آورد، در حاليكه بندگان متعاليات با آن همه عبوديت و تقوا نتوانستهاند از شكر آن همه برآيند؟
ستارا!بسيار گناهانِ بسياري انجام دادهام كه از ديد بندگانت پوشاندهاي و بدين طريق، آبرويم را حفظ كردهاي و در حالي كه راههاي انحرافي فراواني وجود داشت در صراط مستقيم و هدايت خويش قرار دادهاي.
بارالها!معشوقا! براي گريز از سنگيني بار گناهانم هيچ راهي سراغ ندارم، بهجز آنكهبه درگاه تو روي آورم و از تو استعانت بجويم، زيرا كه خود در كتاب وحي فرمودهاي كه «رحمان بر تمام خلايق و رحيم بر مومنان هستي».
=خداوندا!تو را شكر كه در انجام وظيفه شرعي، يعني دفاع از حاكميت جمهوري اسلامي مراموفق كردهاي. پس اي خداي بزرگ، در اين راه خلوص نيت، ايمان، صبر و استقامت را توشه راه من قرار بده.
خدايا!بقاي اسلام در تداوم انقلاب اسلامي است و تداوم انقلاب اسلامي در رهبري امام بزرگوارمان. پس اي خداي بزرگ اين دو نعمت عزيز را بر ما پايدار فرما!
خدايا!روحانيت محورهاي انقلاب است، آن را پيروز و سربلند بفرما و روحيهي شهادت طلبي را در ملت ما قوي كن، چرا كه با اين روحيه است كه اسلام شكستناپذير خواهد ماند.
خداوندا!تو خوب ميداني در اين پيكار مقدس چه كساني را در برابر داريم، ما در راه تحققهاي آرمانهاي محمدي(ص) با خون و جان بر سر ميثاق تو ايستادهايم و آنها كه به خاطر رنگين كردن سفرههاي نجس و آلوده خود، بر پا داشتن كاخهايفرعوني خود و ادامه عيش و عشرت و هرزگي خود با ما ميجنگند.
خداوندا!تو ميداني كه دشمنان ما در اين جنگ تحميلي، ناكساني هستند كه ساليان درازچنگال درنده خود را در گلوگاه مظلوميت بندگانت فرو بردهاند و امروز هم هدفشان نابودي انقلاب اسلامي ما به رهبري امام بزرگوار است.
ايخداي بزرگ! اي قادر متعال! سپاست ميگويم. اي آفريدگار توانا! از اين كه به من سعادت بخشيدهاي كه در راهت قدم بردارم و براي تو به جهد و تلاش دست زنم، هزاران بار سپاست ميگويم.
ايداناي بخشنده! تو مرا از اين ديار ركود به بهشت هدايت كردهاي، تو به من توفيق دادهاي كه خويشتن خويش را درك كنم و پي بردهام كه براي چه مرا آفريدهاي و آنگاه سعادتم بخشيدهاي كه از ميان راههاي فراوان موجود در زندگيام شاهراه ايثار حسين(ع) گونه را بپذيرم.
ايخداي من! سپاست ميگويم، زانكه نور عشقت را در قلب من تاباندهاي و اين قلب سرد و خاموش را با نور عشق فروزانت روشن كرده و قلب پُر از ظلم مرا با يادت آرامش بخشيدهاي، كه به درستي «الا بذكر الله تطمئن القلوب».
خدايا!آن قدر به من ايمان و صبر و شجاعت عطا فرما كه بتوانم تا آخرين لحظات عمرم، دور از وطن، با دشمنان تو يعني آمريكاي جنايتكار، شوروي تجاوزگر، اسرائيل غاصب و صدام عفلقي مبارزه كنم.
خدايا! مرگ من را كه همان شهادت در راه توست روزيام كن.
خدايا!تو را شكر ميكنم كه اين نعمت را به من عطا فرمودي كه بتوانم در راه اهدافحكومت اسلامي كه همانا استمرار بخشيدن حكومت انبياء است، قدم بردارم و محبتهاي دنيوي را فراموش كنم و فقط تو را درنظر داشتهباشم.
بارخدايا!ايمان مرا چنان استوار كن كه هرگز در برابر دشواريها و سختيها خم به ابرو نياورم و چنان عشق خودت را در سينهام بنيان كن كه در لحظات آخر، نام تو بر زبان جاري و عشق حسيني(ع) در دلم باشد!
اي خداي بزرگ! باور نميكنم كه به آن مقام رسيدهباشم كه با خداي خويش معامله كنم و جان ناقابل خودم را تقديم نمايم.
پروردگارا!تو شاهد باش كه من با آگاهي كامل راه خود را انتخاب كردهام و با علم به اينكه دشمن، دشمن است به طرف او رفتهام تا دين تو را ياري نمايم و اين افتخار بزرگي است كه نصيب اين بنده ناقابل شدهاست.
خدايا!بنگر كه اسطورههاي شهادت، چگونه مرگ را به بازي گرفتهاند، خدايا! به فرشتگانت بگو كه خليفههايت را در زمين ببينند. خدايا! پيامبرانت را بگو كهپيروانش حماسه آفريدند و به علي(ع) بگو كه شيعيانت قيام برپا كردند به حسينت(ع) بگو كه خونش همچنان در رگها ميجوشد.
خدايا! پيمان بستهام كه تا پايان راه بروم و بر پيمانم استوار ماندهام.
خداوندا! مرا در زمره آن عزيزاني قرار ده كه در نزد تو بقا و منزلتي بس عظيم دارند.
خدايمن! معبودا! تو خود شاهد باش كه با عشق و علاقه فراوان بهسويت هجرت كردم واز تمامي تعلقات دنيوي و لذات و خوشيهاي آن گذشتم و خالصانه با يك هدف بهسويت حركت كردم و آن هدف، انشاء ا... لقاي توست.
پروردگارا!حال كه از تمامي تعلقات دنيوي بريدهام، از زندان آهنين مرا آزادم كن. پروردگارا! عاشقم كردي، بگذار در عشقت بسوزم و در مقابل كارم، خواهان پاداشي نيستم، دوست دارم يك عاشق مجهول باشم و اين نعمت را تو به من دادهاي و عاشق شدن خود نعمتي است كه همهمان خواهان يك چيز از اوييم و دستبه جانب تو دراز ميكنيم كه طالب سلامت رهبريم. چه لذتبخش است كه شهيد شوم كه تنها راه سعادت، ايمان، جهاد و شهادت است.
بار خدايا! با تو عهد و پيمان بستهبودم كه تا پايانِ راه برويم و بر سر پيمان خويش همچنان استوار مانديم.
خدايابه محمد(ص) بگو كه پيروانش حماسه آفريدند و به علي(ع) بگو شيعيانش قيامت به پا كردند و به حسين(ع) بگو خوناش در رگها همچنان ميجوشد. از آن خونها سروها روييد و ظالمان سروها را بريدند، اما باز هم سروها روييدند.
سپاسو حمد بر خداي يكتا كه ما را آفريد و به ما عقل داد تا به وسيله آن معرفت وشناخت الهي پيدا كنيم و به وسيله عقل، راه را از چاه تشخيص دهيم.
كريما! به نعمتهاي بيكرانت سپاس ميگويم كه بر بندگانت ارزاني داشتي.
الهي!تو را شكر ميگويم كه در چنين عصر و زماني قرار گرفتهام و تو را شكر ميگويم كه چنين رهبري بيدار، هوشيار، آگاه و بينا و دورانديش به ما عطا كردي. خداوندا چگونه سپاس اين همه نعمتها را بهجا آوريم؟
خداوندا! به ما توفيق قدرداني از نعمتهاي خودت عطا فرما.
بار پروردگارا! از عنايتي كه به اين بنده ضعيف كردي تا بهسوي تو بشتابم و مهمان خوان گستردهات باشم سپاسگزارم.
خدارا شكر ميكنم كه مرا در لشگر اسلام قرار داده و شكرگزارم كه در صف كساني هستم كه ميتوانم با اهداي خون خود رضاي خدا را كسب نموده و در پيشگاه او بخشوده شوم و اميدوارم كه خداوند اين اعمال ما را قبول بفرمايد.
خدارا شكر ميكنم كه در روي زمين و در بين اين همه ملتها از ملتي هستيم كه رسالت حكومت اسلامي و امام زمان(عج) به آن سپرده شدهاست.
خدايا! از تو ميخواهم كه مرگم را شهادت در راه خودت زير پرچم اسلام با اولياء خودت قرار دهي.
خدايا!هرگز فكر سعادت شهادت در راهت را باور نميكردم، نميدانم چگونه شكرت را به جا آورم. خدايا! خودت ميداني كه چگونه شكرت را به جا آورم كه سعادت حقيقي را نصيبم كردي، با حسينيان همراه كردي، به جبهه راهم دادي، از منكراتو تخيلات بيهوده دور و از ظلمت به نور رهنمونم كردي، از لهويات دنيا به انوار الهي سوق دادي، شراب عشقت را به من نوشاندي و در زمره كساني كه در راه تو نبرد ميكنند قرار دادي.
خدايا!نميدانم چگونه شكرت را به جا آورم كه در اين زمان، امام عزيز را براي هدايت ما فرستادي. خدايا! نميدانم اگر امام خود را تنها رها كنم، به چه عذاب بزرگ و دردناكي دچار خواهم شد، زيرا خداوند در قرآن تمام امتها را نام برده و علت عذاب همگي را رفتن به راه طاغوت زمان خود ميداند.
خدايا! عاشقي هستم كه از ديار عاشقان خسته بهسويت ميآيم با كوله باري از گناه، پس مرا درياب و ببخش و مرا از در خانهات برمگردان.
خدايا!من خواهان شهادتم نه به اين معني كه بخواهم از اين دنيا فرار كنم. هرگز، بلكه ميخواهم اگرچه زنده بودنام موجب رشد ديگران نشد، لااقل خونم بتواند راهگشاي اين عمل شود و موجب باليدن ديگران شود.
خدايا!چه سخت است آن لحظه كه بين دو دوست صميمي جدايي ميافتد و چه دشوار آن لحظه كه رهرو به مقصدش نميرسد و يك عاشق به معشوق خود نميرسد، پس خدايا! سنگيني اين سختيها را از دوش من بردار.
خدايا! آمدهام به در خانهات، آمدهام تا كه درد دل خود را با تو بازگويم.
خدايا! خود شاهدي كه براي رضاي تو، براي نصرت و ياري تو و دين رسول(ص) تو به جهاد رفتم و جان بيارزش را فدا كردم.
خدايا! مرا بپذير و از گناهان من درگذر، كه تو رحيم و غفوري! تمام عمرم را با گناه و دلهره به سر بردم و از اعمال خود شرمسارم.
خداوندا! تو را شكر ميكنم كه مرا از گمراهي نجات بخشيدي تا بتوانم در راه تو جهاد كنم و اميدوارم كه مورد لطف تو قرار بگيرم.
خداوندا!از تو ميخواهم كه توفيق شهادت را نصيبم كني؛ مرگ پرافتخاري كه بارها به آن نزديك شدم. شايد لايق شهادت نباشم زيرا كه شهيد مقامي والا دارد و من فردي گناهكار و خوارم.
اينكبه ياد تو نه براي انتقام، بلكه براي احياي دينم و تداوم انقلابم به جبهه ميروم تا جان خود را فدا كنم براي خدا و اسلام، قرآن و خميني و همچنين براي وطن كه وظيفهي هر فرد مسلماني است كه از خاك وطنش دفاع كند.
ياالله! ميترسم آن طور كه غلام بايستي در مقابل اربابش اداي وظيفه بكند، نكردهباشم كه نكردام. ترسم از آن است كه نكند بر اثر سنگيني گناهانم نتوانم سبك شوم و به سويت پرواز كنم.
خدايارضايتات را در اين ديدم كه به جبهه بيايم و اگر رضايت تو در شهادت من استمرا ببر و اگر رضاي تو در ماندنم است، مرا نگهدار و متوجهام باش!
خدايا! اين انقلاب اسلامي و اين كشور جمهوري اسلامي را از هجوم دشمنان خارجي و توطئهچينان داخلي مصون و محفوظ بدار!
پروردگارا!آنهايي كه با رهبر انقلاب و امت اسلامي عهد بستهبودند كه به اسلام و برايملت اسلام خدمت نمايند و حال آن كه عهد را شكسته و خيانت كردهاند نابودشان بدار.
خداوندا! از تو ميخواهم كه راه مرا جز راه خودت و انبياء و امامان قرار ندهي!
خدايا!من يك سپاهي اسلام بودم كه تو شاهد و ناظر بودي كه وابسته به هيچ گروه و حزبي نبودم، اميدوارم گروهها و احزاب از شهدا به نفع خود استفاده نكنند.
خدايا!اگر اين قطره خون من قدمي در جهت پيشبرد اهداف اسلام است پس هرچه زودتر آنرا بستان! مرگم را چنان قرار ده كه كفارهي گناهانم در اين دنيا باشد.
بارخدايا!مرا در جوارت و در زمرهي شهداي كربلا و شهداي صدر اسلام قرار ده، و در هنگام شهادت مولايم امام زمان(عج) را بر بالينم برسان.
خدايا!تو خود اين بنده را ميشناسي و از درونم اطلاع داري، از تو درخواست دارم با كرمت با اين بندهي حقيرت رفتار كني و شهادت را در راهت نصيبم كني!
خدايا!تو را به بزرگيت ميستايم و تو را به خاطر همه نعمت بيپايان شكرگزاريم، خدايا! چه زباني گوياي لطف و كرم تو براي هدايت بشر است، اين انسان سرگشته ووامانده كه از فطرت خويش بازمانده چه كسي ميتواند او را به سوي تو بازگرداند؟
خدايا!تو شاهدي كه اين چندمين بار است كه وصيت مينويسم و عوض ميكنم، اميدوارم كه اين بار با اين كه غرق در گناهم، شهادت را نصيبم كني و مرا از اين دنيا كه زنداني بيش نيست، آزاد بفرمايي! ان شاء الله تعالي
بارالها!از اين كه توانستم از اين راه به اسلام و مسلمين خدمت كنم خوشحالم و اميدوارم اگر خونم در راهت بر زمين گرم صحراي كربلا ريختهشد مرا با شهداي حسين(ع) محشور كني و اميدوارم خدمتم را نسبت به اسلام و مسلمين پذيرا باشي!
انگيزه من و هدفم از رفتن به جبهه ياري پيامبر و ياري ياران حسين(ع) است؛ زيرا جبهه دانشگاه است و حسين(ع) آموزگار.
خدايا! گناهانم بيشمارند، گناهانم بزرگند اما در برابر درياي خروشان پر از رحمت تو چيزي نيست.
خدايا! اگر آلوده به گناه بودم و هستم ميدانم كه شركتم در جهاد باعث شده كه پاك شوم، اگر اين لياقت را پيدا كردم.
خدايا!مرا پيش دوستان شهيدم ببر! خدايا! به خاطر شهادت به جبهه نيامدهام بلكه براي رضاي تو آمدهام، اگر ميخواهي مرا در زمرهي شهدا قرار دهي بايد به خانوادهام، به پدر و مادرم مخصوصاً به همسرم، صبر و استقامت عنايت فرمايي،تا در اثر اين پشتكار، خونم اثر مثبت در جامعه داشتهباشد.
خدايا! در اين لحظههاي آخر از تو عاجزانه ميخواهم كه در مقابل شهادتم براي پدر و مادرم و بر صبر و پايداري همسرم بيافزايي!
بارخدايا!به من سعادتي عطا فرما تا در ميان فرشتگان زمين، يعني مردان مؤمن و الهي، برادران سپاه و ارتش باشم. خدايا! تو كه چنين لطف كردي و اين بنده ذليل به اين سعادت نائل شده، از تو ميخواهم كه مرا دست خالي بازنگرداني و از ناخالصيهاي بسياري كه در اعمالم بوده است بگذري! لطف كرده مرا جزو اوليائتقرار دهي! توفيق ده تا جانم را در راه تو بدهم و اگر لياقتش را دارم توفيقده تا جانم را در راه تو بدهم و اگر لياقتش را ندارم لااقل توفيق ده تا قسمتي از بدنم را به تو هديه كنم و سرفراز از آزمون تو درآيم.
خدايا!در دنيا از تو يك چيز ميخواهم و آن هم شهادت خالصانه في سبيل الله است؛ شهادتي خونين كه در آخرت مايه نجات و خلوصي كه سبب اخلاص شود.
پروردگارا!هر چند كه اين جملات، جسارت است كه به درگاه ذات مقدست، اما بنده كلامي جزاين ندارم. خدايا! اگر ميداني كه عاشقت شدهام، مرا به سوي خود فراخوان ومرا فرصتي بده تا توفيق تكامل الهي نصيبم شود و لايق شهادت شوم!
خدايا!در اين دنيا سعي كردهام كه در راه تو باشم اما گناه و خطاياي بسياري دارماز عدالت هولناكم. اما چون خودت گفتهاي نااميدي گناهي بزرگ است ، به لطف تو دلخوشام. از تو ميخواهم و تو را به ائمه اطهار(ع) قسمت ميدهم كه بر من رحم كرده، مرا جزو شهدا قرار دهي و قلم عفو به گناهانم بكشي.
الهي!من خيلي به درگاهت ناليدهام و از تو حاجت خواستهام تا مرا به آرزوي نهايي خود يعني شهادت برساني، اما تاكنون هرچه در زدم جواب نشنيدم و اميدوارم كه بهزودي بشنوم.
پروردگارا!تو خود آگاه هستي كه تنها براي تو و اسلام تو در اين راه قدم نهادم و لباسسبز شهادت بر تن كردم و براي اينكه اين جامعه را زمينهساز حكومت مهدي فاطمه(عج) كنيم بهپاخاستيم نه براي مقام و منزلت.
بارالها!تو خود آگاه هستي كه هدفم جز تو كسي نيست و ياري رساندن به امام امت و لبيك به نداي «هل من ناصر ينصرني» زمان است كه حتي نفس كشيدن او براي اسلاماست.
معبودا!حجابهايم را بدر، قفسهايم را بشكن، زنجيرهايم را پاره كن تا بهسوي تو پر بكشم، پرواز بياموزم كه سخت دلشكستهام و زنجيرها آزارم ميدهند از نورخود روشناييام بخش تا از ظلمات خارج شوم چگونه سپاست گويم اي تنها سزاوارستايش كه بي تو عاجزم.
اي خداي بزرگ! اي قادر متعال! سپاست ميگويم.
ايآفريدگار توانا! از آنكه مرا سعادت آن بخشيدي كه در راهت قدم بردارم و براي تو به جهد و تلاش دست بزنم، هزاران بار سپاست ميگويم.
ايدانا بخشنده! تو مرا از لجنزار ركود و بهشت باد، به نبرد حق عليه باطل هدايت كردي تو مرا توفيق آن دادي كه خويشتن را درك كنم، پي برم كه براي چه مرا آفريدي و آنگاه سعادتم بخشيدي كه از ميان فراوان راههاي موجود در زندگيام راه سرخ شهادت را برگزينم.
ايخدا! من سپاست ميگويم از اينكه نور عشقت را در قلب من تاباندي و اين قلبسرد و خاموش را با نور عشق فروزانت، روشن كردي و قلب پرتلاطم مرا با يادت آرامش بخشيدي به درستي كه «الا بذكر الله تطمئن القلوب».
خدايا! با تار و پود وجودم از تو ميخواهم كه سعادت شهادت در راهت را به من عطا كني!
بارالها!تو ميداني كه هدف من چيست و كه راهي ديار حسينيان شدهام و اين تويي كه منبع نور و نعمتي، و اين تويي كه بر مبدأ و معاد قدرت داري، پس كمكم كن كه بتوانم از تحمل بار مسئوليتي كه شانهها از به دوش كشيدن آن ناتوان ماندهاند بربيايم.
خدايا! تو اين بنده حقير ناچيز را كه به درگاهت همچون بيچارگان درمانده روي آورده، بپذير!
خدايا!اگر بناست بميرم كه مردن حق است، مرا شهيد در راه خودت بميران كه شهادت رافخر خود ميدانم چرا كه من به حسين(ع) اقتدا كردهام.
آري، چگونه ممكن است انسان پيرو حسين(ع) باشد و عاشق شهادت نباشد.
بارالها! مرا جزو لايقان درگاهت قرار بده و شهادت را نصيبم كن.
اي خداي بزرگ! يا غفار! مرا در آن لحظه كه جز تو كسي را ندارم يادم را از اين دنياي پر فريب نجات بخش و به خودت مشغول ساز!
بارخدايا! اين قطره خون ناچيز مرا از تن حقير من بپذير و اگر ميخواهي با ريختن خون من، اسلام پيروز شود، صدها بار خون خود را به تو هديه ميكنم.
خدايا! خجالت ميكشم از اينكه در روز قيامت سرور شهيدان بدنش پارهپاره باشد و من سالم باشم.
خدايا! خودت شاهد باش در قدمي كه به سوي جبهه نور عليه ظلمت نهادهام به غير از اسلام عزيز چيز ديگري در انديشهام وجود ندارد.
پروردگارا!به نعمت شكر كه رهبري چون امام خميني دادي تا ما مسلمانان را به راه حق و عدالت هدايت كرده و ما را از خواب غفلت بيدار كرده است.
خداوندا!تو خود شاهدي كه چگونه با فرمان امام امت به سوي جبهه آمدم و تمام مشكلات را تحمل كردم، تا دين تو و انقلاب و اسلام پايدار بماند و با خون خود درخت اسلام را آبياري كردم و هرچه داشتم در راه رضاي تو دادم، باشد كه در روز قيامت در نزد سالار شهيدان حسينبنعلي(ع) روسفيد باشم و بگوييم: اي حسين(ع) ! اگر نبوديم تا در كربلا ياريات كنيم و نداي «هل من ناصرت» را پاسخ گوييم، اكنون به نداي فرزندت روح خدا لبيك گفتيم و خونمان را در راه رضاي خدا بر زمين ريختيم.
پروردگارا!حال كه از همه تعلقات بريدهام، از زندان حيات آزادم كن! پروردگارا! عاشقمكردي، بگذار در عشقت بسوزم و در مقابل كارم خواهان پاداشي نيستم. دوست دارم يك عاشق باشم و اين نعمت را تو به من عطا كردي و عاشق شدن، خود نعمتي است. همهيمان يك چيز را از تو ميخواهيم كه طالب سلامت رهبريم.
پروردگارا! گناهانمان را بريز، آبرويمان را نريز!
خدايا! دوست دارم در لحظه دفنم خندان باشم اگر مورد لطف قرار گرفتم.
خدايا!خدايا! اگر هنگام جهاد در راه تو، اگر هنگام ريختن خون خود به عشق تو دستانم قطع شوند، خدايا! اگر در راه اسلام تو كمرم بشكند، خدايا! اگر در راه نام تو گردنم قطع شود. آخر چگونه به درگاهت سرتعظيم فرود آورم و از درگاهت طلب آمرزش كنم.
خدايا!قسم به عزيزترين كسانت، اگر از گناهان من نگذشتي خودم ميخواهم كه مرا ببخشند و از گناهانم بگذرند. هميشه از امام امت پشتيباني كنند و بدانند كه راه امام راه اسلام است و اوست كه به ما شرف و انسانيت بخشيد.
خدايا! به جبهه نبرد حق عليه باطل آمدهام تا جان خود را بفروشم و اميدوارم كه خريدار جان من فقط تو باشي.
خدايا!حالا كه در اين راه گام برداشتهام و بار سفر بسته و به سوي تو آمدهام. تو را به حق محمد(ص) و آلش سوگند ميدهم كه مرا ديگر زنده به خاك و خانه و كاشانهام باز نگردان و دلم ميخواهد كه در آخرين لحظههاي زندگيم، بدنم آغشته به خون، در راه تو باشد!
خدايا!تو شاهد باش كه من در اين راه، كوركورانه قدم برنداشتهام و از روزي كه تورا به يگانگي شناختم و در قلبم جرقهاي از ايمان پديدار شد، از همه چيز گذشتم.
خدايا! اي كاش هزاران جان داشتم تا براي تو و در راه امام خميني كه همان راه اسلام عزيز است ميدادم.
ايخداوند بزرگ! اي غفار! اي ستار! اي ارحم الراحمين! ما را ببخش به دليل نافرمانيهايي كه كرديم! ما را ببخش به علت اينكه در اكثر اوقات از تو غافلبوديم و در راهِ هدف، آرمانمان را فراموش كرديم!
خداوندا!در حالي به سوي تو ميشتابم كه نميدانم آيا اعمالم را قبول و دعاهايم را مستجاب خواهي كرد و ما را از بندگانت قرار خواهي داد يا نه، ولي به كرم و بخشايشت اعتماد دارم و تو خود به بندگانت مژده بخشش و بخشايش دادهاي.
ايپروردگار و اي محبوب و اي معبود من! تو را آنچنان كه هستي و آن گونه كه سزاوار آني ستايش ميكنم و تو را شكر ميكنم تا نيكبخت شوم و با شهدايي كه در راه رضاي تو و خشنودي تو درِ نيستي را كوفتند همخانه شوم.
الهي! حمد و ثنايم را بپذير و هدايتم فرما و دريچه مغفرت و رحمت را به روي من باز كن.
الهي و سيدي! من اقرار ميكنم به درگاهت كه بندهاي ضعيف و حقير و مسكينم.
خدايا من بالاترين وسيلهي تقدم به سوي تو را با خود آوردهام و آن جان و وجودم هست.
خدايا! با كرامت و رحمت واسعهات اين وجودم و جانم را خريداري نما!
پروردگارا!من به سوي جبهه قدم برداشتهام تا به اندازهي سهم خودم ديني را از روي دوشم برداشتهباشم و كمكي هرچند كوچك به اسلام بزرگ و عزيز كرده باشم.
پروردگارا! از تو ميخواهم كه پيكرم را با خون غسل دهي. معبودا! با زباني پر از گناه ميگويم: العفو!
پروردگارا!اين حقير خود را شناخت و دين خود را با شناختي عميق دنبال كرد و نهايتاً در سرزمين جنگجويان اسلام مسكن گزيد. مولاي من! حقير به سوي تو ميآيد كه به زندگي دنيا پشت پا زده و با بزرگترين سرمايه وجود خود يعني جان پاي به نبرد گذاشته و از حريم اسلام تا آخرين قطرات خونم محافظت ميكنم.
معبودا! اي سيد و آقايم! به سوي تو رجعتي را آغاز كردم. من را بپذير!
خدايا!تو خودت ميداني من بارها به دنبال شهادت از اين سنگر به آن سنگر، از اين ديار به آن ديار دويدهام شايد اي خداي بزرگ! شهادت در راهت را نصيبم فرمايي ولي خدايا! نميدانم چه گناه سنگيني مرتكب شدهام كه بايد هر روز داغ بهترين عزيزان و آشنايان و دوستانم را ببينم ولي خود در جمع آنها نباشم؟
خدايا!من عاشقم تو نيز رهايم كن. خدايا! مزد من كارگر اباعبدا... الحسين(ع) را بده! خدايا! يك عمري در جبههها و در مسجدها، حسين حسين(ع) گفتم و به سوي حرم اباعبدا... دويدم، به اميد روزي كه مرا ببخشي و در روز قيامت با شهدا محشور فرمايي. انشاء ا...
خداوندا! من اين راه را انتخاب كردهام به من منت بگذار و مرا در اين لباس در اين قرين بزرگ يعني شهادت با درجه متعالياش قرار بده.
خدايا!خجالت ميكشم كه در روز قيامت سرور شهيدان(ع) با بدن پاره پاره و من با بدني سالم باشم. بار پروردگارا از تو ميخواهم هر وقت صلاح ميداني شهادت را نصيب من فرمايي!
خدايا!چرا بعضيها نميخواهند فكر كنند دنيا و اين لحظات، همه و همه ميگذرند و برنميگردند و راه و رسم زندگي همين بودهاست و خواهد بود.
خدايا!شاهد هستي كه من نيز دعوت تو را لبيك گفتم و اين واقعيت را قبول كردم كه مرگ و زندگي در اختيار ديگري است. تويي كه ما را آفريدي و پس از چندي ميميراني. چه در روزگار جواني باشد و چه در هنگام پيري و ناتواني اتفاق افتد چون تو هميشه دانا و توانايي.
خدايا!حالا كه من دعوت تو را لبيك گفتم تو نيز آخرين آرزوي مرا برآورده كن؛ مرا
طوري بميران كه در روز محشر و مقابل حسين(ع) و يارانش روسفيد باشم!
خدايا! ميدانم كه لايق جهاد در راهت نيستم ولي با همهي حقارتم مرا قبول فرما!
خداوندا!ميدانم گناهكارم ولي اميد بخشش دارم كه تو ارحم الراحمين هستي. خدايا! گناهكارم، خطا از من است. ميدانم كه هميشه مغلوب نفس شدهام، خدايا! از منبگذر كه بي گذشت تو منزلگاه من چيزي جز دوزخ نيست.
خدايا!اي مهربانترين مهربانان! اي عزيزترين! اي پاكترين پاكان! اي نويد دهنده! اي برپا كننده! اي هميشه زنده! اي سريع الرضا! به هر نحوي كه ميخواهي مرا بكش. اگر يك بار به مرگم راضي نيستي هر بار زنده ام كن و باز بكش كه بر اينحاضر و راضيم. فقط يك چيز از تو ميخواهم كه از گناهانم درگذري، آتش دوزخ را از من دور كني! خدايا! تو شاهدي كه اسماعيل(ع) فرزند ابراهيم(ع) به پيشگاهت به افتخار قرباني نائل گشت و پاسداران و بسيجيهايي جان بر كف در راه تو، با نثار سر افتخار آفريدند و ذبيح الله واقعي شدند.
پروردگارا!دلم ميخواهد در اين دنيا گمنام زندگي كنم و هيچ كس از هويت من باخبر نباشد و دوست دارم مانند شمع بسوزم و كسي اشك مرا نبيند. دوست دارم چون ستارهاي كم نور در اوج آسمان شب بتابم ولي كسي مرا نبيند. دوست دارم از عشق معشوق بسوزم ولي كسي به آن پي نبرد. دوست دارم كه در راه خدا فاني شوم،جسم و جانم را فداي او كنم و خون من چشمهاي جوشان شود و درخت انقلاب اسلامي را آبياري كند. دوست دارم كه در راه معشوق جسم من تكهتكه شود و هر تكهاي به افقهاي دور پرتاب شود ولي كسي از آن بويي نبرد. دوست دارم كه قلبم مملو از عشق شود آن هم از عشق الله.
ايخداي منان! اي غفار! اي ستار! اي ارحم الراحمين! ما را ببخش، زيرا نافرمانيهاي زيادي مرتكب شدهايم. نعمتهاي زيادي نصيب ما كردي ولي شكر آنرا به جا نياوردهايم و هميشه از تو غافل بودهايم و هدف و آرمانمان را فراموش كردهايم و اگر بياحترامي به احكام و دستورهاي تو كردهايم ما را ببخش و بالاخره قلم عفو به جرايم اعمالمان بكش و طاعات قليل ما را قبول فرما!
خداوندا!چنان نيرويي به من عطا كن كه صف دشمنان را از هم پراكنده كنم و بر آنها بتازم و اگر گلولههايشان سينهام را ميدرد به جاي آخ گفتن تو را شكر گويم.
خدايا!به تو پناه ميبرم از نفسي كه در دنيا سيري ندارد، از قلبي كه خاشع نباشد،از علمي كه نفع نبخشد، از نمازي كه بالا نرود و از دعايي كه به اجابت نرسد.
خدايا! خوش دارم شهيدي گمنام باشم كه حتي از شهادت من هم استفاده نشود، مگر در راه امام و احياي خون شهيدان.
خدايا! لحظهي مرگم را شهادت و لحظهي شهادتم را رحمت و آمرزش قرار ده.
خداوندا!بارالها! پروردگارا! معبودا! معشوقا! مولايم! منِ ضعيف و ناتوان، كه تحمل درد از دست دادن پاهايم را ندارم چگونه عذاب تو را تحمل كنم؟
خدايا! من را ببخش و از گناهانم درگذر كه تو كريم و رحيم هستي!
خدايا! ما با تو پيمان بستهبوديم تا پايان راه برويم و بر پيمان خويش همچنان استواريم.
خدايا!شكرت ميكنم كه به من حقير سعادت دادي كه امروز بتوانم فرصتي يابم و در زير اين چادر گرم جنوب چند خطي به عنوان وصيت بجاي گذارم.
خدايا! شكرت ميكنم كه من را از لجنزارهاي پست اداري و غيره نجاتم دادي.
خدايا!تو حامي مسلمانان و محرومان و مستضعفان هستي، تويي كه آفريدگار تمام مخلوقات هستي، اي كسي كه عشق به وجود تبارك و تعالي ميتواند انسانها را از گمراهي و سرگرداني نجات بخشد و بهسوي نور حقيقت بكشاند.
خداوندا!زماني فرا رسيده كه تمامي باطل در برابر حق قد برافراشته و براي نابودي دين تو متحد شدهاند ولي تويي كه تمام حيلهها و نيرنگها را نابود ميكني وزمين را پاك و مطهر ميسازي.
خداوندا!من به عشق تو و به امر ولايت فقيه براي نابودي دشمنان تو با آگاهي كامل روانه جبهه شدهام تا بتوانم خدمت ناچيزي به اسلام و مسلمين بنمايم و براي اين كار به صف حقجويان و سلحشوران شتافتم تا بر صف دشمنان هجوم ببرم و در اين راه فداكاري كنم تا بتوانم وظيفه و تكليف خود را انجام دهم. وظيفه خود دانستم تا در اين راه قدم بردارم و در اين راه از خانوادهام دور شدم تا خدمتگزاري براي اسلام و كشور باشم.