خداوندا!شهادت ميدهم كه آن كس كه در اين عالم باقي است، تو هستي و شهادت ميدهم كه محمد(ص) رسول ا... و دوازده امام و نايب برحقشان خميني فرستاده تو هستند، خدايا مرا ببخش از اينكه نتوانستم برايت بنده اي مفيد باشم.
خدايمن! بندهاي نفساني را از پاهايم باز كن تا بهتر بتوانم تو را بشناسم و به سويات اوج بگيرم. خدايا! به علي اصغر(ع) و علي اكبر(ع) صحراي كربلا سوگندتميدهم كه مرگ در رختخواب را نصيبم نكني.
اي خداي بزرگ! از تو ميخواهم هر زمان كه صلاح دانستي شهادت را نصيبم كني!
ازهر سوي مناجات و از هر گوشه نجواي عاشقان ميآيد، گويي همگان راه را يافتهو گويا همگان طريق رسيدن به محبوب و جوار حق را يافته و گويي به وصال محبوب خويش نيز نائل شدهاند. در چنين لحظاتي كه همه بهسوي خداي خود قدم ميگذارند و راه سعادت را پيش ميگيرند، من نيز چنين كرده و پا به جبهه نبرد حق عليه باطل ميگذارم، شايد در اين سفر كه با كبوتران و همسفران عاشق همراه شدم، خداوند توفيق دهد و بتوانم در خود تحولي بهوجود آورم و ازاين راه موجبات رضايت او را فراهم آورم.
اينرا خوب ميدانم كه اين راه را با آزادي و آگاهي انتخاب كردهام و خدايا! تو بهتر از هر كسي ميداني كه هدفي جز رضاي تو و انجام وظيفه ندارم. پس خداوندا! ايمان و اخلاصي به من عنايت فرما تا در اين راه ثابتقدم و استوارباشم!
خدايا!من همان بنده گناهكاري هستم كه به خود ستم كردهام و رو به درگاه تو آوردهام. تو بخشاينده هستي، شايد عفو كني و شهادت را نصيبم فرمايي تا بتوانم شاهد و گواهي راستين در حيات جاويد تو براي ظلم و ستمهايي كه به مظلومان، محرومان و مستضعفان روا داشتهاند باشم.
ايخداي بزرگ! من در اينجا با تو پيمان خون مي بندم، چون سرمايه ديگري را سراغ ندارم كه از جانم با ارزشتر باشد كه بتوانم آن را در راه تو هديه كنم.
عاجزانه از درگاه احديت ميخواهم كه در راه پر رهرو الهي كه دين مبين اسلام و قرآن است، يك لحظه مرا به خود وامگذاري!
باكولهبار گناه و با سيمايي زرد و ملول به راه افتادم تا هماهنگ با آهنگي شوم كه مي رفت «آنجا»يي كه اينجا نيست، جلودار اين گروه انساني كه تاريخ درانتظار اوست، مخصوصاً قرن ما كه با « قدرت صنعت» و « ايجاد توليد» توان كنترل خويش را از دست داد.
آيااو چه كسي بود؟ او آن بود كه آنچه خوبان داشتند، تنها داشت و من به كف هيچنداشتم، جز قلبي محجوب، عقلي معيوب، هوايي غالب، طاعتي قليل و معصيتي كثير، به دلم آهي بود كه به آن ابراز شخصيت كردم. شخصيتي كه صورت تكامل يافته آن شهادت است. گفتم به دلم آهي بود، آه مظلوم تاريخ، آه شوكران و نوشانيدن سقراط، اينها ضربه روحي بزرگي است كه بستهبند وراثت نيست و ريشه در تاريخ دارد، در كربلا، در ماوراء طبيعت و اينها را به شهادت، تاريخ شهادت به من فهماند و آن آهنگ، آن گروه رفتند و من نرفتم، شايد نتوانم بروم، چون كه پابسته و زنجير هواها بودم، ولي اكنون به ايثار ميانديشم نه انحصار در حصار ابصار.
پروردگارا!دوست دارم كه گمنام در اين دنيا باشم و كسي از هويت من باخبر نباشد. الهي!دوست دارم چون ستارهاي در اوج آسمان شب بتابم ولي كسي مرا مشاهده نكند. دوست دارم راه طوفاني شود و جسم و جان فداي تو كنم و خون من چون چشمهاي جوشان شود و درخت نوبنياد انقلاب اسلامي را آبياري كند، ولي كسي از وجود آنباخبر نباشد.
پروردگارا!دوست دارم كه در راه معشوق جسم من تكهتكه شود و هر تكه به افقهاي دور پرتاب شود و كسي از آن بويي نبرد. دوست دارم كه مملو از عشق شوم، آن هم عشقبه معشوق، دوست دارم در عشق بسوزم ولي كسي مرا نبيند و پاي سوختن، شكر نعمات تو را بهجاي آوردم و به تو توكل كنم.
خدايا!چگونه وصيت نامهام را شروع كنم در حالي كه سراپا گناه و معصيت و سراپا نقص و نافرمانيام؟ گرچه از لطف و رحمت و بخشش تو نااميد نيستم ولي ميترسمكه نيامرزيده از دنيا بروم. ميترسم رفتنم خالص براي تو نباشد و پذيرفتهيدرگاهت نشوم، هيهات كه نفهميدم، خون بايد ميشدي و در رگهايم جريان مييافتي و سلولهايم خدا خدا ميگفت. چقدر لذتبخش است انسان آماده براي ديدار پروردگارش باشد.
خدايا!سراپا گناهم و از درگاهت طلب بخشايش و عفو و در آخر عمر، توبه و اظهار پشيماني از كارهاي گذشته ميكنم. از تو ميخواهم با اين بنده گنهكار از روي احسان و فضل و لطف خود رفتار كني نه از روي عدل!
بارخدايا! شاهد باش كه تو را به يگانگي ميستايم و به عدالت و معاد تو ايمان دارم.
خدايا! شاهد باش كه من آگاهانه، به عشق تو و براي رضاي تو به جبهه آمدهام و به هر سرنوشتي كه دچار شوم، به رضاي تو راضي هستم.
بارخدايا! شاهدي كه من به نايب مهدي(عج) لبيك گفتم، پس مرا به آرزويم برسان!
خدايا! خودت شاهد باش كه من جز براي رضاي تو گام برنداشتهام و جز دين تو، دين ديگري اختيار نكردهام.
خدايا! من به وحدانيت تو اعتقاد داشته و دارم و در راهت بدون هيچگونه خودنمايي گام برداشتهام.
خدايا! كاش صد جان داشتم و در راهت نثار ميكردم، اما حيف كه بيش از يك جان ندارم، و راضيام به رضايت!
پروردگارا! براي ديدارت به كجا بنگرم؟ به كوهها يا درياها يا به مزار شهداء و يا به صحراي خون رنگ جبهه.
معبودا! خود ميداني چگونه در فراق تو ميسوزم و ميسازم.
پروردگارا! عنايتي كن، در رحمتت را به رويم باز كن و مپسند كه اين بار تو را ديدار نكنم.
ايپناه بيپناهان! اي محبوب و معبود من! تو را آن چنان كه هستي، همان گونه كه سزاوار آني ستايش ميكنم تا نيك بخت شوم و با شهدايي كه در راه رضاي تو وخشنودي تو فدا شدهاند همراه و همخانه شوم.
اكنون كه خداوند تبارك و تعالي اين سعادت را نصيب بنده حقير خود كردهاست، سپاسگزارم.
خدايا! مرا با قدم صدق به دنيا آورده اي، با قدم صدق از اين دنيا خارج كن!
خداوندا!شهادت، منتهاي آرزوي من است، زيرا در شهادت سعادت است، سعادتي كه هدف ما در آن متجلي شدهاست، هدف ما يعني ديدار تو اي معبودم! اي هستيبخش، اميدوارم كه لايق شهادت باشم!
بارالها!دوست دارم تنها با تو ملاقات كنم و دوست دارم در صحراي گرم خوزستان در نيمههاي شب ظلماني با دلي روشن، با قلبي پاك و زلال، زلالتر از هر چشمه، آكنده از خلوص خدا، خويش را از اعمال وجودت درك و سفري طولاني آغاز كنم؛ سفري كه با آگاهي، تمام خطراتش را با جان و دل پذيرفتم. دلم از زندگي پست وكوتاه دنيا گرفتهاست و شيرينيهاي دنيا را همچون سرابي ميبينم.
خدايا! تو قادري كه دريابي و نجاتم دهي. خدايا بهسوي تو ميآيم تا مرا از اين مرداب پست بهسوي ابديت سوق دهي.
خدايا!قرباني كوچكي هستم در مقابل عظمت و بزرگيات، از لطف و كرمت مرا بپذير. مناين جسم خونينام را در راه تو فدا ميكنم و ميخواهم پيكرم پارهپاره شود، زيرا شرم دارم كه در محضر حسين(ع) با بدني سالم حاضر شوم.
بارخدايا! ما همه از تو طلب بخشايش ميكنيم. خدايا! از تو ميخواهيم كه دعاي اين مردم حزب ا... را اجابت كني و هرچه زودتر جنگ را به نفع مسلمين تمام فرمايي!
خدايا! ما را به راه راست، راهي كه خود فرمودهاي هدايت كن.
خدايا! از تو ميخواهم كه مرگم را شهادت در راه خودت قرار بدهي!
ايخداي بزرگ و اي معبود دلها! اي پناه بي پناهان و اي ياور مستضعفان و دشمن مستكبران! اينك مرا درياب و از اين دنياي فاني نجاتم ده كه جز گناه و معصيتچيز ديگري ندارم!
خدايا!با ياد تو در راه آرمانهاي مقدس الهي با قلبي شكسته، قدم گذاشتهام و به ميدان نبرد آمدهام تا به عنوان يك انسان مسئول، توانستهباشم به وظيفه شرعي خود در اين برهه از زمان عمل كرده و در روز قيامت بتوانم در پيشگاه توبگويم كه روزي در راه آرمانهاي الهيام به ميدان نبرد اعزام شتافتهام.
خدايا!اي خالق من! در لحظات وداع به سر ميبرم. لحظات خداحافظي با دوستان همرزمم، لحظات خداحافظي با اين دنيا. اي معبود در اين لحظات جز طلب آمرزش گناهان چيزي ندارم، فقط از تو ميخواهم گناهانم را ببخشايي!
خدايا!اگر لياقت شهادت يعني همان راه سرخ مردان پاك و مجاهدان في سبيل ا... را
دارم به اين درجه نائلم فرما، چون ميدانم خوابيدن در رختخوابِ عافيت،
برايم ننگ و مردن در آن بسي ننگآورتر است.
خدايا!تو شاهدي كه از روزي كه خود را شناختم، تو را نيز شناختم و از روزي كه تو را شناختم بهسويت شتافتم و تا آنجا كه برايم امكان داشت در راه تو كوشيدم.
خدايا!اي معبود و معشوق و همهي كس و كارم! نميدانم در برابر عظمت تو چگونه ستايشت كنم، ولي همين قدر ميدانم كه هر كس عاشقت شده، دست از همه چيز شستهو بهسوي تو شتافته و اين را به خوبي در خود احساس كرده و ميكنم.
خدايا!خودت ميداني از بدحاليام آگهي و خودت ميداني كه وجودم پر و قلبم سياه از گناه است. خدايا خودت ميداني كه غرق در معصيت هستم. خدايا! خودت رحم كن، مرا از اين گرداب گناه و معصيت كه خود با دستهاي گنهكارم درست كردهام نجات ده.
خالقا! نكند فرداي قيامت نامه اعمال اين بنده حقيرت را به دست چپش بدهي و او را روانه جهنم كني. رحيما! آن وقت اين بنده چه كند؟
معبودا!نكند در فرداي قيامت اين بنده ضعيف و ذليل خودت را رو در روي آتش قرار بدهي. بارالها! اين بنده حقير تو به غير از تو به چه كسي پناه ببرد؟ خدايا!در طول زندگي از دستورهاي تو سرپيچي كردهام و به دستورهاي كتابت عمل نكردهام و به گفتههاي انبياء و ائمه اطهار گوش ندادهام و هوا و هوسهاي دنيا مرا فريب داده است.
خدايا!در اين لحظات حساس زندگي خود رو به سوي تو ميآورم. غفورا! مرا از درگاهت مأيوس برمگردان. رحمانا! به خاطر تمام گناهان و خطاهاي خود از تو معذرت ميخواهم.
عظيما!تو خودت ميداني كه از لحاظ معنوي و تقوا فقير و بيچيزم و ياراي سخن گفتنبا تو در من نيست. خدايا! خودت از باطن من باخبري و همه چيز را ميداني. تو بزرگواري، افسوس ميخورم كه چرا عمر خود را به عبادت و فرمانبرداري از تو سپري نكردهام.
خدايا! پدر و مادرم را ببخش و آنان را از من راضي بگردان! يا ارحم الراحمين
بهخدا سوگند با اطمينان و يقيني كه به پروردگار خويش يافتهام اگر يكه و تنها با دشمنان بزدل، نامرد و فريبخورده اسلام روبرو شوم و آنها سراسر جبههها را فرا گرفته باشند، باكي به دل راه نداده و از آنان نميهراسم.
مندر حالي كه آنان را در ظلمات خويش غرقاند بر هدايت خويش بينا هستم و آرزومند ديدار پروردگاري كه به او اطمينان و يقين يافتهام، هستم و بيصبرانه پاداش نيكويي او را به چشم ميدارم.
منبه ياري خداوند متعال و همدستي و ياري شما ملت كفر ستيز و شهيدپرور به پيش و با كمال ميل شهادت را كه خط سرخ آل محمد(ص) و علي(ع) است، پذيرفتم و خدا با بردباران است.
خدايا! به من كمك كن كه لياقت شهادت را در راهت پيدا كنم.
به نام خدا، به نام او كه همه چيزم اوست و زندگي از آن اوست و زنده با اوييم.
بهنام آن كه از اويم، بودنم از اوست و رفتنم از اوست، يادم از اوست و جانم از اوست، معشوقم اوست و معبودم اوست، مقصودم اوست و اميدم اوست.
بارخدايا! تا اين بنده حقير و گناهكارت را تا نيامرزيدي از دنيا مبر!
معبودا!من را مسلمان و متقي از دنيا ببر، كه اگر رحمت تو شامل حال من نشود، بدبختي به من روي ميآورد، زيرا من گناهان زيادي مرتكب شدهام.
بارخدايا! من در آن هنگام احساس سعادت واقعي مينمايم كه بهسوي معبود و هدفم پر بكشم هرچند كه لايق شهادت نيستم.
ديدم كه فاطمه نيست.
خواستم بگويم، كه فاطمه همسر علي است.
ديدم كه فاطمه نيست.
خواستم بگويم، كه فاطمه مادر حسين است.
ديدم كه فاطمه نيست.
خواستم بگويم، كه فاطمه مادر زينب است.
باز ديدم كه فاطمه نيست.
نه، اينها همه هست و اين همه فاطمه نيست.
« فاطمه، فاطمه است »
تو مرد هردو سرا را به گريه آوردي
رواست اينكه پيمبر به مرتضي گويد : ...
به خنده برده اي يـارا به گريه آوردي ؟
خدايرا سپاسگزارم كه بر ما منت نهاد و اين نعمت عظيم را به ما عطا كرد تا بتوانيم از سربازان امام زمان(عج) و ياران امام خميني باشيم. خداوند عزيز ومنان را شكر ميگزاريم كه بر ما منت گذاشت و ما را در زمره شهيدان قرار داد. خداوند عزيز و قادر را حمد ميكنم كه اين لياقت را به ما داد كه قرباني براي او باشيم. خداوند را سپاس، كه توانستيم خون ناقابل خدادادي را هديه خودش كنيم. چگونه شكر اين همه لطف را بگزاريم كه شكرگزاري هم از آن اوست و اسباب آن را خود فراهم كردهاست.
خداوندرا شكرگزارم كه فقط به كمك و خواست او تا حدي توانستم خود را بشناسم و در حد خودم خدا را بشناسم و عبوديت او را بهجاي بياورم.
خدايا! اينك كه اين بنده حقير در راه تو به جهاد برخاسته است و براي رضاي تو و براي حفظ كتاب و دين تو عليه دشمن اسلام به قيام برخاسته¬است، اميدوارم كه اين جان ناقابل را پذيرا باشي.
خداوندا!تو شاهدي كه من جز جان و خوني كه در بدن من جاري است، چيز مهمتر نداشتم كه در راه تو هديه كنم، اين بهترين چيزي است كه من در دنياي مادي داشتم و اينك براي رضاي تو، هديه به قرآن و خون شهيدان كردهام.
خدايا! من بنده گنهكار بودم و در دنيا كاري جز گناه انجام ندادهام، اميدوارم كه به عظمت و مهرباني خودت مرا ببخشايي!
خداوندا! خودت گواه هستي كه براي هر فرد مهمترين چيز جان است، پس من هم مهمترين دارايي خودم را براي تو دادهام.
اي خداوند توانا! از اينكه مرا سعادت آن بخشيدهاي كه در راهت قدم بردارم هزاران بار سلامت ميگويم.
خدايا! با تار و پود وجودم از تو ميخواهم كه سعادت شهادت در راهت را به من عطا كني!
ايخداي مهربان! من با قلبي مملو از عشق و مهر به تو روانه جبهه شدهام، از تو عاجزانه ميطلبم كه مرگ مرا شهادت در راه خويش قرار بدهي!
ايخداي مهربان! در حالي كه غرق در گناهم به تو روي آوردهام، از تو ميخواهممرا بازيابي و قدمي كه در راهت برداشتهام در پرونده اعمال خير ثبت و ضبط نمايي!
بارپروردگارا! از درگاهت ميطلبم مرا ياري كني تا در زمان شهادت جز نام تو و شهادت بر رسولت، كلمات ديگري جز اينكه تو دوست داري بر زبان نياورم.
بارالها!معبودا! من ضعيف دوست دارم، چشمهايم را در راهت از دست بدهم و دستهايم قطع و قلبم آماج گلولهها قرار گيرد، تا با بانگ جاودان الله اكبر، دل دشمنبلرزد و سرانجام، شهادت و مرگ جاوداني نصيبم شود!
پروردگارا!بر محمد و آلش درود فرست و ما را در راه كسب قطرهاي از درياي علم آنان كهآن هم قطرهاي از درياي علم توست، توفيق عنايت فرما و ما را از ظلمات جهل رهايي ده و بهسوي نور هجرت ده كه ظلمت و جهالت بس گمراهكننده و نابودكننده است.
پروردگارا!بر محمد(ص) و آلش درود فرست و به ما شجاعتي مانند آنان عطا كن و ترس از دشمن و كشتهشدن را از دل ما بزداي، همچنان كه از دل آنان زدودي و ما را برسپاه كفر نصرت عنايت فرما و از اين پيكار مقدس سربلند و پيروز خارج كن!
پروردگارا!بر محمد(ص) و آلش درود فرست، ايماني مانند ايمان ايشان به ما عنايت كن و قلب ما را مانند قلب ايشان مطمئن كن و سينه ما را سينه آنان قرار ده و از بينش روشن آنان نصيب گردان و سوزدلي مانند سوزدل آنان به ما عنايت فرما و ما را در خواندن دعاهايي كه آنان ميخوانند، موفق كن!
پروردگارا!بر محمد(ص) و آلش درود فرست و ما را انساني خودساخته، مانند آنها و انسانيكامل و بينقص چون آنان قرار ده كه آنان الگوي ما و برگزيده تواند و ما ازگل آنان خلق شدهايم.
پروردگارا!بر محمد و آلش درود فرست و ما را مستجاب الدعوة مانند ايشان قرار ده و دنياي ما را با ايشان آشنا و در آخرت با آنان محشور فرما، باشد كه سعادتمندشويم.
خدايا!من مرگ را جز سعادت و خوشبختي نميبينم و زندگاني با ستمكاران را جز هلاكت و بدبختي نميدانم، ما نيز چنين گوييم تا اين كه به كربلا رسيم و زينبيان زمان به حَرمت آيند و همراه زينب تو برايت بگويند.
خدايا!ميداني كه براي لقاء تو به جبهه لقاء آمدهام و اميدم جز وصل تو نيست و تو دست رد بر سينه اميدواران نميزني و آنان را ميخواني.
خدايا!ميداني كه روسياهم و گذشته تلخم، از صفات رذيله و گناهان كثيره فراوان است. فقط تو آگاهي و خودت فرمودي كه براي تو بياييم. فرمودهاي كه توابين را دوست داري، هم اكنون آمدهام و اميدوارانه به تو مينگرم و ميدانم كه قول تو حق است.
بارالها!من كوچكم، ضعيفم، ناچيزم و گاهي در مقابل طوفانها هستم، به من ديدهاي عبرتبين ده تا ناچيزي خود را ببينم و عظمت و جلال تو را بهراستي دريابم.
خدايا! خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغا و كشمكشهاي پوچ مدفون نشوم.
خدايا!دردمندم، روحم از شدت درد ميسوزد، قلبم ميخروشد، احساسم شعله ميكشد و بند بند وجودم از شدت درد ضجه ميزند، ديگر آرزويي ندارم، احساس ميكنم كه اين دنيا جاي من نيست، با همه وداع ميكنم و ميخواهم فقط با خداي خود تنهاباشم، خدايا بسوي تو ميآيم، مرا در جوار رحمت خود سكني ده!
خدايا!هنگامي كه با دشمن روبهرو ميشوم، دنياي فريبكار و فريبنده در دل من بفراموشان و وسوسههاي شورانگيز مال دنيا را از ضمير من بشوران!
خدايا!نميدانم چگونه به اسلام و اين انقلاب خدمت كنم، خدايا! نميدانم چگونه ازگناه به دور باشم و راه تو را انتخاب كنم، راهي كه كشتي اعمال خوبم را بتوانم در درياي پرتلاطم به ساحل حقيقت و روشنايي تو برسانم، ولي اين را ميدانم كه شايد با حضور در جبهه از گناه به دور باشم و كمك كوچكي انجام داده باشم.
خدايا!شاهد باش كه براي دوري از گناه براي رضاي تو به اين مكان مقدس پا نهادهامو هدفم خدمت به اسلام است و آرزو دارم مورد لطف و كرم تو قرار بگيرم.
خدايا! تو شاهدي كه من بخاطر تو از پدر و مادرم دور شدهام تا شايد كولهبارم در دنياي ابدي سبكتر شود.
خدايا!چشم اميدم به رحمت توست، مرا بپذير و از گناهانم درگذر. من خود را موظف ميدانم كه جانم را براي حفظ و پاسداري از انقلاب فدا كنم و براي دينم هيچ راهي براي رسيدن به خدا بهتر و سعادتمندانهتر از شهادت در راه تو نيست، پس بار خدايا! مرا بپذير و شهادت را در راهت نصيبم كن!
بارخدايا!معبودا! اينك عبد حقيرت با قلبي دردمند و با خضوعي كه از عمق وجودش بر ميآيد از تو ميخواهد كه او را در خيل توابين و بخشودهشدگان قرار دهي!
پروردگارا!بنده عاصي و خطاكار تو، در نهايت ضعف چگونه و به چه طريقي ميتواند شكر نعمات بيكرانت را كه به او ارزاني داشتهاي بهجاي آورد، در حاليكه بندگان متعاليات با آن همه عبوديت و تقوا نتوانستهاند از شكر آن همه برآيند؟
ستارا!بسيار گناهانِ بسياري انجام دادهام كه از ديد بندگانت پوشاندهاي و بدين طريق، آبرويم را حفظ كردهاي و در حالي كه راههاي انحرافي فراواني وجود داشت در صراط مستقيم و هدايت خويش قرار دادهاي.
بارالها!معشوقا! براي گريز از سنگيني بار گناهانم هيچ راهي سراغ ندارم، بهجز آنكهبه درگاه تو روي آورم و از تو استعانت بجويم، زيرا كه خود در كتاب وحي فرمودهاي كه «رحمان بر تمام خلايق و رحيم بر مومنان هستي».
=خداوندا!تو را شكر كه در انجام وظيفه شرعي، يعني دفاع از حاكميت جمهوري اسلامي مراموفق كردهاي. پس اي خداي بزرگ، در اين راه خلوص نيت، ايمان، صبر و استقامت را توشه راه من قرار بده.
خدايا!بقاي اسلام در تداوم انقلاب اسلامي است و تداوم انقلاب اسلامي در رهبري امام بزرگوارمان. پس اي خداي بزرگ اين دو نعمت عزيز را بر ما پايدار فرما!
خدايا!روحانيت محورهاي انقلاب است، آن را پيروز و سربلند بفرما و روحيهي شهادت طلبي را در ملت ما قوي كن، چرا كه با اين روحيه است كه اسلام شكستناپذير خواهد ماند.
خداوندا!تو خوب ميداني در اين پيكار مقدس چه كساني را در برابر داريم، ما در راه تحققهاي آرمانهاي محمدي(ص) با خون و جان بر سر ميثاق تو ايستادهايم و آنها كه به خاطر رنگين كردن سفرههاي نجس و آلوده خود، بر پا داشتن كاخهايفرعوني خود و ادامه عيش و عشرت و هرزگي خود با ما ميجنگند.
خداوندا!تو ميداني كه دشمنان ما در اين جنگ تحميلي، ناكساني هستند كه ساليان درازچنگال درنده خود را در گلوگاه مظلوميت بندگانت فرو بردهاند و امروز هم هدفشان نابودي انقلاب اسلامي ما به رهبري امام بزرگوار است.
ايخداي بزرگ! اي قادر متعال! سپاست ميگويم. اي آفريدگار توانا! از اين كه به من سعادت بخشيدهاي كه در راهت قدم بردارم و براي تو به جهد و تلاش دست زنم، هزاران بار سپاست ميگويم.
ايداناي بخشنده! تو مرا از اين ديار ركود به بهشت هدايت كردهاي، تو به من توفيق دادهاي كه خويشتن خويش را درك كنم و پي بردهام كه براي چه مرا آفريدهاي و آنگاه سعادتم بخشيدهاي كه از ميان راههاي فراوان موجود در زندگيام شاهراه ايثار حسين(ع) گونه را بپذيرم.
ايخداي من! سپاست ميگويم، زانكه نور عشقت را در قلب من تاباندهاي و اين قلب سرد و خاموش را با نور عشق فروزانت روشن كرده و قلب پُر از ظلم مرا با يادت آرامش بخشيدهاي، كه به درستي «الا بذكر الله تطمئن القلوب».
خدايا!آن قدر به من ايمان و صبر و شجاعت عطا فرما كه بتوانم تا آخرين لحظات عمرم، دور از وطن، با دشمنان تو يعني آمريكاي جنايتكار، شوروي تجاوزگر، اسرائيل غاصب و صدام عفلقي مبارزه كنم.
خدايا! مرگ من را كه همان شهادت در راه توست روزيام كن.
خدايا!تو را شكر ميكنم كه اين نعمت را به من عطا فرمودي كه بتوانم در راه اهدافحكومت اسلامي كه همانا استمرار بخشيدن حكومت انبياء است، قدم بردارم و محبتهاي دنيوي را فراموش كنم و فقط تو را درنظر داشتهباشم.
بارخدايا!ايمان مرا چنان استوار كن كه هرگز در برابر دشواريها و سختيها خم به ابرو نياورم و چنان عشق خودت را در سينهام بنيان كن كه در لحظات آخر، نام تو بر زبان جاري و عشق حسيني(ع) در دلم باشد!
اي خداي بزرگ! باور نميكنم كه به آن مقام رسيدهباشم كه با خداي خويش معامله كنم و جان ناقابل خودم را تقديم نمايم.
پروردگارا!تو شاهد باش كه من با آگاهي كامل راه خود را انتخاب كردهام و با علم به اينكه دشمن، دشمن است به طرف او رفتهام تا دين تو را ياري نمايم و اين افتخار بزرگي است كه نصيب اين بنده ناقابل شدهاست.
خدايا!بنگر كه اسطورههاي شهادت، چگونه مرگ را به بازي گرفتهاند، خدايا! به فرشتگانت بگو كه خليفههايت را در زمين ببينند. خدايا! پيامبرانت را بگو كهپيروانش حماسه آفريدند و به علي(ع) بگو كه شيعيانت قيام برپا كردند به حسينت(ع) بگو كه خونش همچنان در رگها ميجوشد.
خدايا! پيمان بستهام كه تا پايان راه بروم و بر پيمانم استوار ماندهام.
خداوندا! مرا در زمره آن عزيزاني قرار ده كه در نزد تو بقا و منزلتي بس عظيم دارند.
خدايمن! معبودا! تو خود شاهد باش كه با عشق و علاقه فراوان بهسويت هجرت كردم واز تمامي تعلقات دنيوي و لذات و خوشيهاي آن گذشتم و خالصانه با يك هدف بهسويت حركت كردم و آن هدف، انشاء ا... لقاي توست.
پروردگارا!حال كه از تمامي تعلقات دنيوي بريدهام، از زندان آهنين مرا آزادم كن. پروردگارا! عاشقم كردي، بگذار در عشقت بسوزم و در مقابل كارم، خواهان پاداشي نيستم، دوست دارم يك عاشق مجهول باشم و اين نعمت را تو به من دادهاي و عاشق شدن خود نعمتي است كه همهمان خواهان يك چيز از اوييم و دستبه جانب تو دراز ميكنيم كه طالب سلامت رهبريم. چه لذتبخش است كه شهيد شوم كه تنها راه سعادت، ايمان، جهاد و شهادت است.
بار خدايا! با تو عهد و پيمان بستهبودم كه تا پايانِ راه برويم و بر سر پيمان خويش همچنان استوار مانديم.
خدايابه محمد(ص) بگو كه پيروانش حماسه آفريدند و به علي(ع) بگو شيعيانش قيامت به پا كردند و به حسين(ع) بگو خوناش در رگها همچنان ميجوشد. از آن خونها سروها روييد و ظالمان سروها را بريدند، اما باز هم سروها روييدند.
سپاسو حمد بر خداي يكتا كه ما را آفريد و به ما عقل داد تا به وسيله آن معرفت وشناخت الهي پيدا كنيم و به وسيله عقل، راه را از چاه تشخيص دهيم.
كريما! به نعمتهاي بيكرانت سپاس ميگويم كه بر بندگانت ارزاني داشتي.
الهي!تو را شكر ميگويم كه در چنين عصر و زماني قرار گرفتهام و تو را شكر ميگويم كه چنين رهبري بيدار، هوشيار، آگاه و بينا و دورانديش به ما عطا كردي. خداوندا چگونه سپاس اين همه نعمتها را بهجا آوريم؟
خداوندا! به ما توفيق قدرداني از نعمتهاي خودت عطا فرما.
بار پروردگارا! از عنايتي كه به اين بنده ضعيف كردي تا بهسوي تو بشتابم و مهمان خوان گستردهات باشم سپاسگزارم.
خدارا شكر ميكنم كه مرا در لشگر اسلام قرار داده و شكرگزارم كه در صف كساني هستم كه ميتوانم با اهداي خون خود رضاي خدا را كسب نموده و در پيشگاه او بخشوده شوم و اميدوارم كه خداوند اين اعمال ما را قبول بفرمايد.
خدارا شكر ميكنم كه در روي زمين و در بين اين همه ملتها از ملتي هستيم كه رسالت حكومت اسلامي و امام زمان(عج) به آن سپرده شدهاست.
خدايا! از تو ميخواهم كه مرگم را شهادت در راه خودت زير پرچم اسلام با اولياء خودت قرار دهي.
خدايا!هرگز فكر سعادت شهادت در راهت را باور نميكردم، نميدانم چگونه شكرت را به جا آورم. خدايا! خودت ميداني كه چگونه شكرت را به جا آورم كه سعادت حقيقي را نصيبم كردي، با حسينيان همراه كردي، به جبهه راهم دادي، از منكراتو تخيلات بيهوده دور و از ظلمت به نور رهنمونم كردي، از لهويات دنيا به انوار الهي سوق دادي، شراب عشقت را به من نوشاندي و در زمره كساني كه در راه تو نبرد ميكنند قرار دادي.
خدايا!نميدانم چگونه شكرت را به جا آورم كه در اين زمان، امام عزيز را براي هدايت ما فرستادي. خدايا! نميدانم اگر امام خود را تنها رها كنم، به چه عذاب بزرگ و دردناكي دچار خواهم شد، زيرا خداوند در قرآن تمام امتها را نام برده و علت عذاب همگي را رفتن به راه طاغوت زمان خود ميداند.
خدايا! عاشقي هستم كه از ديار عاشقان خسته بهسويت ميآيم با كوله باري از گناه، پس مرا درياب و ببخش و مرا از در خانهات برمگردان.
خدايا!من خواهان شهادتم نه به اين معني كه بخواهم از اين دنيا فرار كنم. هرگز، بلكه ميخواهم اگرچه زنده بودنام موجب رشد ديگران نشد، لااقل خونم بتواند راهگشاي اين عمل شود و موجب باليدن ديگران شود.
خدايا!چه سخت است آن لحظه كه بين دو دوست صميمي جدايي ميافتد و چه دشوار آن لحظه كه رهرو به مقصدش نميرسد و يك عاشق به معشوق خود نميرسد، پس خدايا! سنگيني اين سختيها را از دوش من بردار.
خدايا! آمدهام به در خانهات، آمدهام تا كه درد دل خود را با تو بازگويم.
خدايا! خود شاهدي كه براي رضاي تو، براي نصرت و ياري تو و دين رسول(ص) تو به جهاد رفتم و جان بيارزش را فدا كردم.
خدايا! مرا بپذير و از گناهان من درگذر، كه تو رحيم و غفوري! تمام عمرم را با گناه و دلهره به سر بردم و از اعمال خود شرمسارم.
خداوندا! تو را شكر ميكنم كه مرا از گمراهي نجات بخشيدي تا بتوانم در راه تو جهاد كنم و اميدوارم كه مورد لطف تو قرار بگيرم.
خداوندا!از تو ميخواهم كه توفيق شهادت را نصيبم كني؛ مرگ پرافتخاري كه بارها به آن نزديك شدم. شايد لايق شهادت نباشم زيرا كه شهيد مقامي والا دارد و من فردي گناهكار و خوارم.
اينكبه ياد تو نه براي انتقام، بلكه براي احياي دينم و تداوم انقلابم به جبهه ميروم تا جان خود را فدا كنم براي خدا و اسلام، قرآن و خميني و همچنين براي وطن كه وظيفهي هر فرد مسلماني است كه از خاك وطنش دفاع كند.