ما شهادت را براي چشم كور دشمنان
زنده ميداريم و جز اين عاشقي فتوا نبود.....
جويباري هست دريا در نگاه شير مرد
دشمن بعثي دگر خشكيده شد دريا نبود
ما خدا را ديده ايم در پا رس ميدان مين
فاو را آزاد كرديم و كسي باما نبود
اي كه با نام شهيدان فتنه بر پا ميكني
همت اين باكري ها غارت و سودا نبود
تا كه در فتح المبين بوديم بي خواب و خوراك
در كنار خاك ريزان چشم ما لالا نبود
با خيال و ياد لاله ها كسي تنها نبود
جز براي مملكت ديگر غمي در ما نبود
من روي پاهات خوابيدم هميشه گرم هميشه نرم
ميگن پاهات تو جبهه مون..د خوشابحالت باباجون
از عشق و عاشقا بگواز اشك مادرا بگو
از دل بگو از غم بگو قصه ي كربلا بگو
بازم برام غزل بخون خوشابحالت باباجون
يادم مياد بچه بودم موهامو شونه ميزدي
وقتي تو بازيا بودم برام تو خونه ميزدي
خونه م شده عذا و خون خوشابحالت باباجون
اينجا ديگه نا ندارم حرفاي مردم بشنوم
از قصه ي ريا واسه نوناي گندم بشنوم
اونجانداره آب و نون خوشابحالت باباجون
شما چطور رفتين و ما چرا بايد بمونيم و
از رفتن كبوترا ترانه ها بخونيم و
شما خوشين تو آسمون خوشابحالت باباجون
اينجاصليب پر شده و آدما آويزون ميشن
اونجا نداره بمب و خون خوشابحالت باباجون
اينجا همه غمگينيمو ستاره ها خاموش شدن
اونجا نداره كهكشون خوشابحالت باباجون
اينجا هوا بارونيه صداي رعد و برق مياد
اونجا نداره آسمون خوشابحالت باباجون
قرآن ما ايمه اند و كاغذش ظاهر فقط
قرآن رو نيزه نكن در محتوا بودن خوش است
سخت است در آخر زمان يار خدا باشي ولي
دور از ريا و فتنه و يار خدا بودن خوش است
كاري نباشد خانه باشي و بگويي از جهاد
بر روي مين باشي و از دنيا رها بودن خوش است
در بين خوبي و بدي از بد جدا بودن خوش است
مانند ياران حسين در كربلا بودن خوش است