معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا..... یاریم کن نگاهم... در افق این فضای مجازی... جز برای تو....نبیند و انگشتانم ... جز برای تو ... کلیدی را فشار ندهند... *********************** وقتی به علاوه خدا باشی منهای هر چیزی زندگی می کنی. *********************** میلیون ها زن ایرانی در انقلاب سال 1357 با قدرت هر چه تمام تر پا در صحنه نهادند. حضور زنان در به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی چندین شکل داشت. برخی اخبار را گردآوری یا جزوه هایی را توزیع می کردند، بقیه به فعالان سیاسی مورد حمله یا زخمی ها پناه می دادند، بسیاری فعالانه در خیابان ها به راهپیمایی و تظاهرات می پرداختند، برخی تا آن جا پیش رفتند که در سنگر سازی در برابر نیروهای رژیم طاغوت کمک می کردند و حتی تعدادی از آنان اسلحه به دست گرفتند و به مبارزه پرداختند.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2001764
تعداد نوشته ها : 4398
تعداد نظرات : 99


 ...
... ...
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

1- ستایش برای خداست؛ آن نخستین ِ بی آغاز وآن واپسین ِ بی انجام .

2- او که دیده های  بینندگان  از دیدنش فرو مانَد، واندیشه های وصف کنندگان ستودنش نتواند.

3- آفریدگان را به قدرت خود آفرید، وبه خواستِ خویش بر آنان جامه هستی پوشید.

4- آن گاه ایشان را به راهی که می خواست رهسپار کرد، وبه جادّه محبّت خود روان گردانید. آفریدگان نتوانند از حدّی که خدا برایشان مقرّر ساخته است، قدمی  واپس  بگذارند  وقدمی پیش تر نهند.

5- برای هر یک از آنان روزی ای معلوم وبه اندازه قرار داده است؛ آن گونه که هیچ کس نتواند از آن کس که خدا فراوان به او داده، چیزی بکاهد، وبه آن کس که اندک به او بخشیده ،چیزی بیفزاید.


6- سپس  برای زندگی اش پایانی مشخّص گذاشت وزمانی معیّن قرار داد که با روز های عمرش به سوی آن گام بر می دارد، و با سال های روزگار خویش بدان نزدیک می شود؛ تا چون واپسین گام ها را بردارد وعمرش به سرآید، جان او را بستاند وبه سوی پاداش بسیار یا عذاب وحشتبار خود روان سازد،«تا آنان را که بد کرده اند، به سبب کردارشان، سزا دهد، وآنان را که نیکی کرده اند، جزا بخشد»(1)؛

7- واین، نشان ِ دادگری اوست.نام های او پاک وبی نقص است، ونعمت هایش بر همه آشکار .«از آنچه می کند، باز خواست نشود، حال آن که دیگران بازخواست شوند.»(2)

8- ستایش برای خداست که اگر در برابر آن همه نعمت ِ پیاپی که بر بندگانش فرستاد وآن بخشش های آشکار که به آنان عطا فرمود، ستایش خود را به ایشان نمی آموخت، از نعمت هایش بهره می جستند واو را سپاس نمی گفتند، واز روزی اش گشایش می یافتند وشکرانه آن را به جا نمی آوردند.

9- در این صورت، از مرزهای انسانی برون می افتادند  ودر وادی حیوانی پا می نهادند،  و آن گونه می شدند که خدا در کتاب استوار خود فرمود: «آنان مثل چارپایانند، نه بیشتر، بلکه از چارپایان گمراه تر.»(3)

10- ستایش برای خداست که خود را به ما شناسانید ، وشیوه ی سپاسگذاری از خود را به ما آموخت، و درهای علم پروردگاری اش را به روی ما گشود، و ما را به اخلاص ورزیدن در توحیدِ  خود رهنمون گشت، واز شک و ناباوری نگاه داشت .

11- ستایشی که با آن در حلقه ستایشگرانش در آییم ، وبه یاری آن پیشی گیرییم از همه آنان که در طلب خوشنودی وبخشایش او پیش افتاده اند .

12 ستایشی که به سبب آن، تیرگی های برزخ بر ما آشکار، وراه رستاخیز هموار شود، ودر روزی که «هر کس به سزای خود برسد وبر کسی ستم نرود »(4) ، ودر «روزی که هیچ دوستی به کار دوستِ خود نیاید وهیچ کس به یاری دیگری نشتابد»(5)،ما در پیشگاه گواهان (فرشتگان پیامبران وامامان (علیه السلام) ) بلند مرتبه شویم.

13- ستایشی نوشته شده در کارنامه ی ما که تا« اعلی علّیّین »بالا رود  و فرشتگان مقرّب خدا بر آن گواهی دهند.

14 ستایشیکه در روز خیره شدن چشمها از ترس قیامت ، دیدگان ما بدان روشنی گیرد ، وآن گاه که عدّه ای سیه روی گردند ، ما بدان رو سپید شویم.

15- ستایشی که ما را از آتش درد ناک خدا برهاند ودر کنار بخشش همواره اش بنشاند.

16- ستایشی که ما را با فرشتگان مقرّب او همنشین سازد ، ودر سرای جاویدی که پیوسته باقی است، ودر جایگاه پُر نعمتی که هرگز دگرگون نشود، ما را با پیامبرانی که فرستاده همدوش وهمنفس گرداند.

17- ستایش برای خداست؛ او که زیبایی های آفرینش را برای ما بر گزید، وروزی های پاک و نیکو را به سوی ما روان گردانید،

18- وما را بر همه ی آفریدگان برتری بخشید و بر آنان چیرگی داد. پس اینک هر آفریده ای به توانایی او فرمانبردار ماست، وبه یاری او در اطاعت ما ناچار.

19- ستایش برای خداست که دَرِ نیازرا، جز به درگاه خویش، از همه سو بر ما بست؛ حال چگونه سپاس او را گزاریم؟ کی توانیم از عهده ی شکرش به در آییم ؟ نه ،کی توانیم؟

20- ستایش برای خداست؛ او که در پیکر ما ابزار هایی برای گشودن  و بستنِ اندام ها نهاد، وما را از نیروهای زندگی بهره مندی داد، واندام هایی برای کار وتلاش در ما پدید آورد، واز خوردنی های پاک و گوارا روزی مان کرد، وبا فضل وبخشش خود ما را توانگر ساخت، وبا نعمت خویش سرمایه مان بخشید.

21- آن گاه ما را به کارهایی فرمان داد تا فرمانبرداری  مان را بسنجد، واز کارهایی نهی فرمود تا سپاسگزاری  مان را بیازماید. پس از آن، چون از فرمانش  سر پیچیدیم و بر مرکب نافرمانی اش نشستیم، در کیفر دادنِ ما عجله نکرد ودر انتقام گرفتن از ما شتاب نورزید، بلکه از سَرِ بزگواری، با رحمت خود با ما مدارا کرد، واز روی برد باری، با مهربانی مهلتمان داد و بازگشت ما را به انتظار نشست.

22- ستایش برای خداست که ما را به را توبه رهنمون گردید، واز احسانِ او بود که ما بدان راه افتادیم. واگر از نعمت های او به همین یک نعمت بسنده کنیم، باز هم نعمت دادنش نیکو، احسانش در حقّ ما بس بزرگ، وبخشش او از شمار بیرون است.

23- آیین خداوندی اش در پذیرش توبه ی پیشینیان این گونه نبود. هرچه را تاب آن نداشتیم، از عهده ی ما برداشت، وجز به اندازه ی توانمان تکلیف نفرمود، ومارا جز به کارهای آسان وانداشت، وبرای هیچ یک از ما بهانه ای باقی نگذاشت.

24- اینک ، از ما نگون بخت آن کس است که نافرمانیِ خدا کند، ونیک بخت آن کس که به او روی آورد،

25- ستایش برای خداست به هر زبانی که نزدیک ترین فرشتگانش و گرامی ترین  آفریدگانش و پسندیده ترین ستایشگرانش او را بدان می ستایند.

26- ستایشی برتر از هر ستایش دیگر؛ به همان اندازه که پروردگار ما، خود، از همه آفریدگانش برتر است.

27- پس به جای هر نعمتی  که بر ما و همه ی بندگان در گذشته و زنده ی خود ارزانی داشته است، وبه شمار تمام آنچه در علم بی پایان او گنجد، وبه جای هر یک از نعمت هایش ، او را سپاس می گوییم؛

28- شکر وسپاسِ چندین برار وبی آغاز وانجام، تا هنگامه رستاخیز؛ ستایشی که بی اندازه است، وبه شمار در نیاید، و پایان نپذیرد، ودر آن هیچ گسستی نباشد.

29- ستایشی که وسیله ای برای رسیدن به فرمانبرداری وبخشایش او، وانگیزه ای برای کسب  خشنودی او و دست آویزی  برای رسیدن  به مغفرت او، و راهی به بهشت، وپناهگاهی در برابر انتقام، و آسایشی از خشم، وپشتیبانی برای فرمانبرداری، وبازدارنده ای از نافرمانی، ومددکاری بر انجام دادن فرموده های او باشد .

30 ستایشی که با آن در جرگه ی دوستداران ِ نیک بخت ِ او در آییم، ودر صف کسانی  باشیم  که با شمشیرهای دشمنانش به شهادت رسیده اند. بی شک، او سرپرست مومنان ونیکو خصال است.

(1) : نجم،31

(2) :انبیاء،23

(3) :فرقان،44

(4) : جاثیه،22

(5) : دخان،41

دسته ها : صحیفه سجادیه
سه شنبه 1393/10/30
X