معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا..... یاریم کن نگاهم... در افق این فضای مجازی... جز برای تو....نبیند و انگشتانم ... جز برای تو ... کلیدی را فشار ندهند... *********************** وقتی به علاوه خدا باشی منهای هر چیزی زندگی می کنی. *********************** میلیون ها زن ایرانی در انقلاب سال 1357 با قدرت هر چه تمام تر پا در صحنه نهادند. حضور زنان در به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی چندین شکل داشت. برخی اخبار را گردآوری یا جزوه هایی را توزیع می کردند، بقیه به فعالان سیاسی مورد حمله یا زخمی ها پناه می دادند، بسیاری فعالانه در خیابان ها به راهپیمایی و تظاهرات می پرداختند، برخی تا آن جا پیش رفتند که در سنگر سازی در برابر نیروهای رژیم طاغوت کمک می کردند و حتی تعدادی از آنان اسلحه به دست گرفتند و به مبارزه پرداختند.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2004950
تعداد نوشته ها : 4398
تعداد نظرات : 99


 ...
... ...
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان


دردارالسلام نقل کرده‏اند: جمعیتی برای زیارت آقا ابی عبدالله علیه‏السلام مشرف شدند. شب در راه، دزدی بین آن‏ها آمد تا چیزی از آن‏ها بدزدد، او وقتیمسافتی از راه را پیاده رفت، خسته شد و خوابش برد و در خواب دید که قیامت بر پا شده و می‏خواهند او را به جهنم ببرند؛ اما شخصی آمد و گفت: از او دستبکشید که گرد زوار حسین علیه‏السلام بر او نشسته. سپس بیدار شد و به راه ادامه داد. وقتی به حرم امام حسین علیه‏السلام رسید، شعری را که در مدح آن حضرت سروده بود خواند و در این میان پرده‏ای از در به دوشش افتاد و از آن پس او را خلیعی خواندند و به شاعری که در آن جا بود به نام ابن حماد گفت توهر روز شعر می‏سرایی و خلعتی به تو ندادند؛ اما من یک شعر خواندم و به من خلعت دادند.

ین دو با هم به مشاجره پرداختند و دو شعر سرودند و در صندوق علی علیه‏السلام انداختند تا ایشان درباره آن‏ها قضاوت کند و حضرت علی علیه‏السلام در مدح خلیعی چیزی نگاشت و دیگری غم زده شد و آن حضرت را در خواب دید که فرمود: غم مخور که او تازه مسلمان شده و منبانوشته خود او را تشویق کردم، تو نیز شعری بسرا و فردا بخوان تا پاسخ شمارا بدهم.  فردا صبح او نیز شعرش را خواند و به این مضموم رسید که: چه کسی عمرو بن عبدود را کشت؟ آن گاه آواز بلندی از داخل صندوق بیرون آمد و گفت: من او را کشتم. (دارالسلام، ج 2 ص 94. )


شنبه 1393/8/24
X