معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا..... یاریم کن نگاهم... در افق این فضای مجازی... جز برای تو....نبیند و انگشتانم ... جز برای تو ... کلیدی را فشار ندهند... *********************** وقتی به علاوه خدا باشی منهای هر چیزی زندگی می کنی. *********************** میلیون ها زن ایرانی در انقلاب سال 1357 با قدرت هر چه تمام تر پا در صحنه نهادند. حضور زنان در به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی چندین شکل داشت. برخی اخبار را گردآوری یا جزوه هایی را توزیع می کردند، بقیه به فعالان سیاسی مورد حمله یا زخمی ها پناه می دادند، بسیاری فعالانه در خیابان ها به راهپیمایی و تظاهرات می پرداختند، برخی تا آن جا پیش رفتند که در سنگر سازی در برابر نیروهای رژیم طاغوت کمک می کردند و حتی تعدادی از آنان اسلحه به دست گرفتند و به مبارزه پرداختند.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2003730
تعداد نوشته ها : 4398
تعداد نظرات : 99


 ...
... ...
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
زرارة بن اعين حكايت كند:

روزى به منزل امام جعفر صادق عليه السلام وارد شدم ، فرزندش حضرت موسى كاظم عليه السلام را در كنارش ديدم و جلوى ايشان جنازه اى - كه روى آن پوشيده بود - قرار داشت .

امام صادق عليه السلام فرمود: داود رقّى ، حمران و ابو بصير را بگو كه نزد من آيند.

در همین بین مفضّل بن عمر - دربان حضرت - وارد شد و من براى انجام ماءموریّت بیرون رفتم ؛ و پس از ساعتى به همراه آن افراد حضور امام علیه السلام بازگشتم و مردم مرتّب به منزل حضرت رفت و آمد مى کردند.

امام صادق علیه السلام جلو آمد و در حضور جمعیّت - که حدود سى نفر بودند - خطاب به داود رقّى کرد و فرمود: پارچه را از روى صورت فرزندم ، اسماعیل برطرف نما.
سپس اظهار داشت : اى داود! اسماعیل زنده است ، یا مرده ؟

داود پاسخ داد: او مرده است .

بعد از آن ، افراد یکى پس از دیگرى مى آمدند و صورت اسماعیل را مى دیدند و حضرت همان سؤ ال را از آنان مى پرسید؛ و آنان مى گفتند: او مرده و از دنیا رفته است .

آن گاه حضرت فرمود: خدایا! تو شاهد بر اقرار این افراد باش ؛ و سپس ‍ دستور داد تا جنازه اسماعیل را غسل داده و کفن نمایند.

و چون فارغ شدند، فرمود: اى مفضّل ! صورتش را باز کن و پس از آن سؤ ال نمود: آیا او مرده است ، یا زنده ؟

و مفضّل گفت : او مرده است ، حضرت اظهار داشت : خداوندا! تو شاهد باش .

و سپس جنازه را جهت دفن حمل کردند؛ و هنگامى که جنازه را در قبر نهادند، امام علیه السلام جلو آمد و به مفضّل فرمود: صورتش را باز کن تا تمام افراد ببینند که او زنده است ، یا مرده ؟

و همگى شهادت دادند بر این که او مرده است .

آن گاه حضرت همچنین فرمود: خداوندا! تو شاهد بر گفته آن ها باش ، اى افراد حاضر! شاهد و گواه باشید که به زودى گروهى به وسیله اسماعیل راه باطل را برگزینند و گویند که او زنده است ؛ و امام و پیشوا خواهد بود.

آنان بدین وسیله مى خواهند نور خدا را خاموش کنند و در مقابل خلیفه و حجّت خدا یعنى ؛ فرزندم ، موسى کاظم موضع بگیرند، ولیکن خداوند متعال نور خویش را به اتمام مى رساند، گرچه مشرکان و بدخواهان نخواسته باشند.

و همین که خاک ها را داخل قبر ریختند، حضرت جلو آمد و اظهار داشت : چه کسى درون این قبر زیر خاک پنهان گشت ؟

همگى گفتند: یاابن رسول اللّه ! فرزند شما اسماعیل بود، که پس از غسل و کفن در این قبر دفن گردید.

و در پایان مراسم تدفین ، براى آخرین بار حضرت فرمود: خدایا! تو شاهد و گواه باش ؛ و سپس دست حضرت موسى کاظم علیه السلام را گرفت و اظهار داشت : این فرزندم خلیفه بر حقّ است ، بدانید که حقّ با او و نیز او با حقّ است ؛ و حقّ از نسل او خواهد بود تا هنگامى که وارث زمین - یعنى ولىّ عصر، امام زمان (عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف )، آشکار گردد.(18)
پى‏نوشتها:
1- بحارالا نوار: ج 2، ص 295، ح 14، به نقل از علل الشّرایع .
2- بحارالا نوار: ج 47، ص 218، به نقل از مناقب ابن شهرآشوب : ج 3، ص 379.
3- اختیار معرفة الرّجال : ص 289، ح 508.
4- سوره اسراء: 6
5- نوادرالمعجزات طبرى : ص 146، ح 15، مدینة المعاجز: ج 5، ص 302، ح 1633، دلائل الا مامة : ص 294، ح 249.
6- بحارالا نوار: ج 47، ص 123، ح 176، به نقل از مناقب ابن شهرآشوب .
7- بحارالا نوار: ج 47، ص 21، ح 20.
8- سوره نساء: آیه 3.
9- سوره نساء: آیه 129.
10- اعیان الشّیعة : ج 1، ص 662.
11- امالى شیخ طوسى : ص 316، بحارالا نوار: ج 47، ص 163، ح 3.
12- محجّة البیضاء: ج 3، ص 33.
13- اعیان الشّیعة : ج 1، ص 664، بحارالا نوار: ج 47، ص 268، ح 39، و ص 18، ح 7 با مختصر تفاوت .
14- کافى : ج 8، ص 88، ح 73، وسائل الشّیعة : ج 12، ص 272، ح 1.
15- بحارالا نوار: ج 93، ص 6 125 و ص 8 127 و ج 47، ص 20، ح 17.
16- أ مالى شیخ طوسى : ج 2، ص 290.
17- جامع الا حادیث الشّیعة : ج 7، ص 457، ح 36.
18- بحارالا نوار: ج 48، ص 21، ح 32، غیبة نعمانى : ص 179.
دسته ها : حكايت ها
پنج شنبه 1393/4/12
X