معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا..... یاریم کن نگاهم... در افق این فضای مجازی... جز برای تو....نبیند و انگشتانم ... جز برای تو ... کلیدی را فشار ندهند... *********************** وقتی به علاوه خدا باشی منهای هر چیزی زندگی می کنی. *********************** میلیون ها زن ایرانی در انقلاب سال 1357 با قدرت هر چه تمام تر پا در صحنه نهادند. حضور زنان در به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی چندین شکل داشت. برخی اخبار را گردآوری یا جزوه هایی را توزیع می کردند، بقیه به فعالان سیاسی مورد حمله یا زخمی ها پناه می دادند، بسیاری فعالانه در خیابان ها به راهپیمایی و تظاهرات می پرداختند، برخی تا آن جا پیش رفتند که در سنگر سازی در برابر نیروهای رژیم طاغوت کمک می کردند و حتی تعدادی از آنان اسلحه به دست گرفتند و به مبارزه پرداختند.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2002319
تعداد نوشته ها : 4398
تعداد نظرات : 99


 ...
... ...
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
مرحوم قطب الدّين راوندى ، به نقل از حضرت باقرالعلوم عليه السّلام حكايت كند:
شخصى به نام ابو خالد كابلى مدّت زمانى را خدمت گذارى امام سجّاد، حضرت زينالعابدين عليه السّلام نمود و چون به طول انجاميد، جهت ديدار با مادر خويشاز امام سجّاد عليه السّلام اجازه خواست كه راهى شهر شام گردد.
امام عليه السّلام او را مخاطب قرار داد و فرمود: اى ابو خالد! فردا مردى از اهالى شام - كه معروف و ثروتمند مى باشد - به همراه دخترش كه دچار جنّ زدگى شده است ، وارد مدينه خواهد شد.
پدر این دختر به دنبال کسى مى گردد که دخترش را معالجه و درمان نماید؛ پس تو نزد او مى روى و اظهار مى دارى که من دخترت را معالجه مى کنم و مقدار ده هزار درهم مى گیرم .
چون فرداى آن روز فرا رسید، مرد شامى وارد مدینه شد، ابو خالد کابلى طبق دستور امام علیه السّلام نزد وى آمد و گفت : چنانچه ده هزار درهم به من بدهى ، دخترت را معالجه و درمان مى نمایم .
پدر دختر هم قبول کرد و قول داد که چنانچه دخترش خوب و سالم شود آن مقدار پول را بپردازد.
ابو خالد کابلى نزد امام سجّاد علیه السّلام رفته و جریان را براى آن حضرت بازگو کرد.
پس حضرت به او فرمود: مرد شامى بى وفائى مى کند و پول را به تو نمى دهد؛ ولى با این حال ، تو نزد دختر مى روى و گوش چپ او را مى گیرى و مى گوئى : اى خبیث ! علىّ بن الحسین مى گوید: هر چه زودتر از بدن این دختر خارج شو و او را رها کن . ابو خالد کابلى نیز پیام حضرت را به انجام رسانید و سپس دختر از آن حالت جنّ زدگى نجات یافت و بهبودى کامل خود را بازیافت .
امّا همین که ابو خالد آن ده هزار درهم را مطالبه نمود، مرد شامى بدون پرداخت کمترین پولى او را از منزل خود بیرون کرد.
پس از آن ، ابو خالد نزد امام زین العابدین علیه السّلام بازگشت و جریان را به طور مفصّل براى آن بزرگوار بازگو کرد.
حضرت در پاسخ فرمود: گفته بودم که مرد شامى حیله و نیرنگ دارد و از پرداخت پول ، امتناع مى ورزد، ولى بدان که دخترش دو مرتبه به همین زودى دچار جنّ زدگى خواهد شد و پدرش نزد تو مى آید.
پس موقعى که مراجعه کرد به او بگو: چون به عهد خود وفا نکردى ، چنین شده است ؛ اکنون باید همان آن مبلغ را تحویل علىّ بن الحسین ، زین العابدین علیه السّلام بده تا او را معالجه و درمان کنم و دیگر آن حالت جنّ زدگى باز نخواهد گشت .
بنابر این مرد شامى به ناچار، آن مبلغ را تحویل امام سجّاد علیه السّلام داد؛ و ابو خالد نزد دختر آمد و همان سخن قبل را در گوش چپ دختر بازگو کرد و افزود: چنانچه برگردى ، تو را به آتش قهر خداوند متعال مى سوزانم .
امام محمّد باقر علیه السّلام افزود: با این روش ، دختر به بهبودى کامل رسید و نجات یافت و چون با پدرش به سمت شهر شام رفتند، پدرم حضرت زین العابدین علیه السّلام آن پول ها را تحویل ابو خالد کابلى داد و به او اجازه داد تا جهت دیدار مادرش راهى شهر شام گردد.(1)

1- الخرائج والجرائح : ج 1، ص 262، ح 7، بحارالا نوار: ج 46، ص 31 ح ، 24.

دسته ها : حكايت ها
دوشنبه 1393/2/15
X