پروردگارا،ريا سراسر وجودم را گرفته و هركاري كه براي رضاي تو كردم براي ديگران تعريف كردم و مزدش را از تعريف ديگران گرفتم. بنابراين، دستهايم تهي و كولهام از توشة آخرت خالي است. خدايا، اگر با عدالتت با من رفتار كني، وايبر من! پروردگارا، به فضل و كرم و بخشش تو چشم دوختهام. پروردگارا، مپسندبندهاي را كه دوست دارد ديگران او را به نيكي ياد كنند. خدايا،اگر با منافقين و گناهكاران محشورم كني، جواب پيامبران و معصومين و شهدارا چه بدهم؟
خداوندا،جدايي از تو را چه كنم؟ خداوندا، اگرچه من بندهاي گناهكارم و هواهاي نفسانيام بر من غالب گشته است، دوستت دارم و دلم ميخواهد كه مؤمن باشم و جز رضاي تو كاري انجام ندهم. ولي چه كنم كه ايمانم سست است و عقلم مغلوب هواهاي نفسانيام ميشود. خداوندا، به شهداي كربلا قَسَمت ميدهم ما را نيزجزء شهدا محسوب كن. خدايا، عمرم را به بطالت گذراندم؛ چه كنم روزي كه از عمرم سؤال ميشود؟ چه كنم روزي كه از نعمتهايت از من سئوال ميشود؟/