نزديك سنگر جايي را كه به عنوان قبر و محراب كنده بود و در آنجا به عبادت و راز و نياز مشغول ميشد. شب عمليات و الفجر هشت مهتابي بود و ما داشتيم با برادران و عزيزان خود وداع ميكرديم "شهيد عباسعلي شكوري" ما را رها كرده بود و در آن جايگاه هميشگياش به سجده نشسته و داشت مناجات ميخواند. چهرهاش آفتابي بود و دلش آسماني و چشمش دريايي. قلبش التهاب يك سفر را داشت و دستانش دو بال پرواز.