ساعت يازده شب بود كه (شهيد ابوالفضل امين راد) وضو گرفت. خواهرم نگاه معني داري به او كرد و گفت: "يك فرد مسلمان رزمنده نمازش تا اين وقت شب نميماند". برادرم پاسخ داد: من نمازم را خواندهام، چه اشكال دارد آدم با وضو و پاك و مطهر باشد؟ خواهرم قانع شد و رفت كه بخوابد. ولي من ميدانستم كه او با خدا وعده ملاقات دارد. "نماز شب".