پيچك هميشه برايم الگو خواهد بود. زخمي بود و خون زيادي از او رفته بود. موقعيت طوري بود كه ميبايست در اولين فرصت خود را به پادگان سر پل ذهاب ميرسانديم. غلامعلي با تن خسته و مجروح به صورت نشسته نمازش را خواند. شايد ميدانست قبل از رسيدن به پادگان به لقاءالله خواهد پيوست. همين كار او دليل محكمي براي من بود كه نماز را هميشه سر وقت بخوانم.